سوال فقهی: اگر کسی نظرات شما را در شبکه های ماهواره ای و کانال های مجازی و کتب و مقالات منتشره دنبال کند مسلّما متوجه می شود جزء روحانیون تحول خواه هستید. اینک برای امثال من روشن نیست که کدام بخش از فقه سنتی موجود با اوضاع پُر تحول زمان تناسب ندارد و علمای معظّم مجبورند حداقل در آن محدوده تحول را بپذیرند؟! پاسخ: دوست عزیز موارد زیاد است ولی بخاطر اینکه از این کانال مشکات اهلبیت (ع) دست خالی بر نگردید یک مورد را مثال می زنم .در لمعه در باب ضمان عبارتی دارد اول آنرا نقل می کنم سپس بعنوان ترجمه آن عبارت ، فتوای فقهای عظام در رساله های عملیه را نقل می کنم و پس از آن ایراد خودم را عرض می کنم:《ولایشترط علمه بالمستحِق...... ولابالغریم》 حال مسئله اول باب ضمان در رساله یکی از اعاظم را می آوریم:《اگر انسان بخواهد ضامن شود که بدهی کسی را بدهد ضامن شدن او در صورتی صحیح است که بلفظی اگر چه عربی نباشد یا به عملی به طلبکار بفهماند که من ضامن شده ام طلب شما را بدهم . طلب کار هم رضایت خود را بفهماند. ولی راضی بودن بدهکار شرط نیست.》شبیه این است عبارت اکثر فقهاء دیگر . مشکل سر عبارت آخری است که می فرماید : حتی اگر بدهکار راضی نشود هم ضمانت تو صحیح است و مطابق حاشیه مرحوم آیت الله گلپایگانی بر عروه حتی اگر این ضمانت با مخالفت بدهکار مواجه شود و باعث لطمه دیدن حیثت بدهکار شود.! بازصحیح است.! و مرحوم حضرت امام هم در حاشیه بر عروه همان نظر آیت الله گلپایگانی را دارد. و رساله آیت الله حاج سید صادق شیرازی هم مثل اکثر فقها است. که لازم نیست بدهکار راضی شود به این که شما از عوض ایشان《 چه تبرعا و چه متوقعا که بدهکار وقتی پول پیدا کرد خواهد داد 》بدهی او را پرداخت کنید. پس می توانید بدهی او را بدون رضایت او پرداخت کنید.! اکنون اشکال ما به این مسئله این است اولا این فتوای در مقیاس کلان یعنی بین کشورهای جهان امکان تحقق ندارد ، چون کمک یک کشور به کشور دیگر در موضع کشورهای دارای موضع سیاسی نسبت به طرفین و یا به یکی از طرفین چه مثبت و چه منفی گاهی اثرات جبران ناپذیری دارد . ثانیا: گاهی ضامن شدن باعث انتظار می شود ممکن است بدهکار نمی خواهد از چاله بدهکاری پولی خلاص شود و بیافتد چاه بدهکاری حیثیتی و آبرویی. و فردا آقای ضامن تبرعی سوار گردن بدهکار شود که حالا من اگر دیروز مشکل تو را حل کردم امروز فلان مشکل مرا باید حل کنی. ثالثا: گاهی ضامن با ضامن شدنش می خواهد ثروت خود و بی عرضگی بدهکار را تفهیم کند. ووو از این قبیل اموری که گاهی بدهکار حاضر است بمیرد ولی یک نامردی با ضامن شدن برای او ، او را تحقیر نکند. پس فقه ما بیشتر فقه فردی است و وقتی قدم به فضای اجتماع می گذارد دارای خلاءهای بنیادی است. حالا بگذریم از این که منشا این فتوای اطلاق بعضی از روایات است .در حالی که عدم تعرض روایت به شرطیت رضایت بدهکار نه بخاطر شرط نبودن آن بوده بلکه چون قبلا برای ضامن روشن بوده که بدهکار راضی است ولذا شرط نکرده تحصیل رضایت بدهکار را. ایتا......................👇👇👇 https://eitaa.com/meshkat_ahlebeit