یاعباس
لبریز شد از رایحهات دشت و دمنها
از خون تو شد سرختر از سرخ چمنها
گر پهنۀ پیشانی تو جای عمود است
پس تیر چه میکرد در آن چین و شکنها
کافیست که لب بر لب طفلان بگذاری
با بوسۀ تو آب میافتند دهنها
قومی که نماز شبشان ترک نمیشد
کشتند تو را تشنه لب و خسته و تنها
بعد از تو چه آمد به سر حضرت زینب
از داغ جدا ماندن سرها و بدنها
هر چند کسی نیست به تشییع بیاید
هر چند که از جنس حصیر است کفنها
ای کاش که دشمن نبرد حمله به خیمه
ای کاش نباشند در آن معرکه زنها
در وصف تو ای نور عقیماند قصاید
از داغ تو ای ماه یتیماند سخنها
«ما زنده به آنیم که آرام نگیریم»
مائیم فقط زنده به این سینه زدنها
زیر علمت امنترین جای جهان است
«چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است»
🎙
#شاعر: احمد علوی
@mighat_al_hussain