شبی که گذشت در بین کلمات غرق بودم و لابهلایشان شنا میکردم ...
قصد داشتم #روزمره_نویسی کنم و نشر بدم و وقت شما را بگیرم. اما نفسم را گرفتن و موقتاً مرا کشتن؛
گوشی در دستانم روی زمین رها شده بود و شارژش به صفر رسیده بود و خاموش. این اولین صحنهای بود که وقتی چشمانم را باز کردم دیدم ...