➖
تحلیلی تاریخی بر یک روایت
قسمت دوم
✍واقفیهها قبل از تولد امام جواد علیه السلام با شبهه فرزند دار نشدن امام رضا علیه السلام در صدد شکاف در شیعه بودند که با تولد امام جواد علیه السلام ناکام ماندند
و بعد از تولد امام جواد علیه السلام با شبهه جدید وارد شدند ..
👇
مادر امام جواد علیه السلام👇
🔺أُمُّهُ أُمُّ وَلَدٍ يُقَالُ لَهَا سَبِيكَةُ نُوبِيَّةٌ وَ قِيلَ أَيْضاً إِنَّ اسْمَهَا كَانَ خَيْزُرَانَ وَ رُوِيَ أَنَّهَا كَانَتْ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مَارِيَةَ أُمِّ إِبْرَاهِيمَ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص.
1
حضرت خیزران سلام الله علیها بودند که از اقوام ماریه قبطیه همسر پیامبر صلی الله علیه و اله بودند .
👈چون حضرت خیزران سلام الله علیها از اهالی قبط که منطقهای در مصر بود لذا پوست تیره ای داشتند به این خاطر امام جواد علیه السلام رنگ پوست مبارکشون به مادر بزرگوارشان شبیه شده بود تا به امام رضا علیه السلام
👇
رفع شبهه ای زشت👇
🛑
وَ اللَّهِ لَقَدْ نَصَرَ اللَّهُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع. فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ: إِي وَ اللَّهِ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَقَدْ بَغَى عَلَيْهِ إِخْوَتُهُ.2
🔰از زکریا بن یحیی نقل شده است:
علیبنجعفر (فرزند امام صادق و عموی امام رضا علیهمالسلام) به حسنبنحسینبنعلیبنحسین (نوه امام سجاد علیهالسلام) گفت: به خدا قسم، بهراستی که خداوند امام رضا (علیهالسلام) را یاری فرمود.
🔹
حسنبنحسین گفت: بله، به خدا قسم. فدایت شوم، برادرانش ظلم بزرگی به او کردند.
🔹علیبنجعفر گفت: بله، به خدا قسم. ما عموهایش نیز به او ظلم بزرگی کردیم.
🔹حسنبنحسین گفت: فدایت شوم، شما چه کردید؟ من (آنزمان) نزد شما نبودم (و از کار شما اطلاع ندارم.)
🔹علیبنجعفر گفت: برادرانش - و همچنین ما (عموهایش) - به او گفتند: تابهحال در میان ما امامی نبوده که رنگش دگرگون [یعنی: بهخلاف پدرش سیاهچرده] باشد!
🔸امام رضا (علیهالسلام) به آنان فرمود: «او پسرم است.»
🔹آنان گفتند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بر اساس سخن قیافهشناس حکم کردهاند. میان ما و تو نیز قیافهشناس باید حکم کند [تا معلوم شود چه کسی راست میگوید.]
امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «شما خودتان دنبال قیافهشناسها بفرستید. من نمیفرستم [تا مبادا بعدها شبهه تبانی مطرح شود.] به آنها اطلاع هم ندهید که برای چه کاری دعوتشان کردهاید و همه در خانههایتان باشید.»
🔹وقتی قیافهشناسها آمدند، (پیش از ورودشان) ما را در باغ نشاندند و عموها و برادران و خواهران در یک صف قرار گرفتند. 👈امام رضا را نیز (از جمع) جدا کردند، لباس و کلاه پشمینی [مخصوص باغبانان] بر او پوشاندند، یک بیل بر شانهاش گذاشتند و به او گفتند: وارد باغ شو، مانند کسی که در باغ کار میکند.👉
🔹سپس (بعد از ورود قیافهشناسان) امام جواد (علیهالسلام) را آوردند و به قیافهشناسها گفتند: این پسربچه را به پدرش برسانید.
🔹قیافهشناسها گفتند: پدر او اینجا نیست، اما اینشخص عموی پدرش است، اینشخص عموی پدرش است، اینشخص عمویش است، اینشخص عمهاش است. پدرش در میان شما نیست،👈
اما پاهای باغبان این باغ، مانند پاهای این پسربچه است. 👉
وقتی امام رضا رویشان را برگرداندند، قیافهشناسها گفتند: اینشخص پدرش است.
👈علیبنجعفر گوید: من برخواستم، دهان امام جواد (علیهالسلام) را بوسیدم و به او گفتم: شهادت میدهم که تو نزد خداوند امام من هستی...
📚
:منابع
1:الکافی ج۱ص۴۹۲
2:الکافی ج۱ص۳۲۲
♻️
کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi