➖
بازخوانی هدف شوم سران سقیفه
قسمت سوم
(از زبان حاضرین)
1⃣از زبان حضرت زهرا سلاماللهعلیها
🔺عَنْ أَبِي هَاشِمٍ قَالَ: لَمَّا أُخْرِجَ بِعَلِيٍّ ع خَرَجَتْ فَاطِمَةُ ع وَاضِعَةً قَمِيصَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى رَأْسِهَا آخِذَةً بِيَدَيِ ابْنَيْهَا فَقَالَتْ: «مَا لِي وَ مَا لَكَ يَا أَبَا بَكْرٍ تُرِيدُ أَنْ تُؤْتِمَ ابْنَيَّ وَ تُرْمِلَنِي مِنْ زَوْجِي)1
🔰
مرحوم کلینی از شخصی بهنام ابوهاشم نقل کرده است:
زمانیکه امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را (از خانهشان) بیرون کشیدند، حضرت زهرا (علیهاالسلام) نیز خارج شدند، درحالیکه پیراهن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را بر سرشان قرار داده بودند و دستان دو پسرشان (حسنین علیهماالسلام) را گرفته بودند.
آنگاه فرمودند:
«ای ابوبکر! مرا با تو چه کار؟
میخواهی دو پسرم را یتیم کنی و مرا بیوه کنی؟
2⃣:
از زبان قاتل
🔺فأخرجوا عليا ، فمضوا به إلى أبي بكر ، فقالوا له : بايع ، فقال : إن أنا لم أفعل فمه ؟ قالوا : إذا والله الذي لا إله إلا هو نضرب عنقك ، فقال : إذا تقتلون عبد الله وأخا رسول ، قال عمر : أما عبد الله فنعم ، وأما أخو رسوله فلا)2
🔸"علی را بیرون آوردند و او را به سوی ابوبکر بردند. به او گفتند: بیعت کن. علی گفت: اگر این کار را نکنم، چه خواهد شد؟ گفتند: به خداوندی که جز او هیچ معبودی نیست، گردنت را خواهیم زد. علی گفت: پس شما عبد الله و برادر پیامبر را خواهید کشت. عمر گفت: اما عبد الله بله، ولی برادر پیامبر نه."
📚منابع:
1: الكافي، ج۸، ص۲۳۷
2: الامامه و السیاسه ج 1 ص 31
♻️کانال: علم الحدیث
@mirasehadisi