📌یادداشتهای عَلَم 📌برگهایی از یادداشت های روزانه امیراسدالله علم، نخست وزیر و وزیر دربار محمدرضا پهلوی 8⃣3⃣ ◀️یادداشت های سال 1347/ بخش پنجم▶️ 🔸 پنجشنبه 47/3/9 راجع به زمين هاي کارمندان مجدداً عرض کردم. رد شد. بسيار ناراحت تر شدم تا جايي که مدتي به جر و بحث گذشت. عرض کردم، فرض کنيد من اشتباه کرده ام و چند نفري اشتباه زمين داده ام. اولا براي ديگران هم زمين گرفته ام و ديگر شکايتي نخواهد بود. ثانياً شما بايد وزير دربار خودتان را تقويت فرماييد که کارم پيش برود. فرمودند: خير، چه دليل دارد من کار اشتباه تو را صحه بگذارم؟ عرض کردم به همان دليل که من هم خيلي اوامرتان را به علت آن که به شما علاقمندم اجرا مي کنم. مفهوم ديگر اين عرض من جسارت آميز بود، يعني اين که اشتباه است و من اجرا مي کنم. شاهنشاه خيلي حوصله فرمودند و به من پرخاش نکردند. ... فرمودند: واکسن تب زرد را که براي مسافرت اتيوپي زده ام، قوه مردانگي مرا خيلي تقويت کرده است. عرض کردم، پس افسوس که به آن جا تشريف مي بريد، کاش جاي ديگر مي رفتيم. 🔸شنبه 47/3/11 تا چهارشنبه 47/4/5 ورود خودم را به نيويورک به دوستم خبر نداده بودم. وقتي به او تلفن کردم، بي نهايت خوشحال شد و اصرار ورزيد که فوري به منزلش بروم و او را برداشته به هتل خودم بياورم که آن يک هفته را با هم به خوشي زندگي کنيم. وقتي منزلش رفتم، در حمام بود. در اين ضمن تلفن زنگ زد و من با کمال تعجب ديدم تلفن از پاريس است. به او که گفتم، بسيار ناراحت شد، ولي ناچار با کمال ناراحتي با آن طرف در پاريس گفت و گو کرد. معلوم شد از من رودربايستي دارد. به حدي ناراحت شدم که تمام نيويورک دور سرم چرخيد. بعد هر قدر خواست اصلاح کند، نشد. مي خواستم او را ترک کنم، آن قدر گريه کرد که منصرف شدم. ولي به هر حال تمام برنامه خوشگذراني به هم خورد. من و او هر دو ناراحت بوديم و تمام مدتي که با هم بوديم، ديگر آن روابط سابق نبود. به او گفت: فعلاً از لحاظ يک دختر خوشگل با تو هستم، نه آن دوست که در مخيله ام درست کرده بودم. ... در حمام بودم که دوست من که با من خوابيده بود، با آن که خيال مي کردم خواب است، با عجله در حمام را زد. معلوم شد وقتي من بيدار شده بودم او هم بيدار شده بود و تلويزيون را باز کرده گوش مي داد و منتظر بود که بعد با من صبحانه بخورد. ... بعد از شام شاهنشاه با جانسون دو ساعت مذاکره کردند، به تنهايي. مطالبي که مورد مذاکره قرار گرفت و شاهنشاه به من فرمودند از اين قرار بود: 1. [بررسي کلي] Tour d`horizon دنيايي مخصوصاً خاورميانه و خاور دور؛ 2. خريداري اسلحه و طياره از آمريکا؛ 3. دريافت اعتبار به اين منظور؛ 4. درخواست سرمايه گذاري آمريکايي در ايران؛ 5. ترتيب فروش نفت ايران به شرکت هاي آمريکايي و خريداري وسايل نظامي از شرکت هاي آمريکايي در قبال آن. ... عصر حرکت کرده به سنت لوئيس [ايالت ميسوري] رفتيم. اين جا براي ديدن کارخانجات طياره سازي فانتوم که عالي ترين شکاري هاي امروز دنيا را مي سازند که در عين حال بمب افکن هم هست، رفتيم. از اين شکاري ها فقط به انگلستان صد و پنجاه عدد داده اند و بر حسب امر صريح جانسون، 65 عدد به ما مي دهند. به علاوه يک صد نفر خلبان براي ما تربيت مي کنند که بي سابقه است. ... شب در هتل بسيار عالي بوديم و چون کاري و برنامه [اي] نبود، قرار داده بوديم قدري خوش گذراني بکنيم. دو دختر از نيويورک خواسته بودم آمدند، بسيار خوب بودند. ... صبح شانزدهم، شاهنشاه به دندانسازي تشريف بردند و معلوم شد که دندان هاي معظم له بسيار خراب است. چون نمي توانستيم در نيويورک بمانيم، قرار شد به زوريخ برويم و در آن جا دکتر خوبي هست، معالجه نمايند. دندان هاي شاه بدون کلسيم شد است و خيلي کار دارد تا اصلاح شود. 🔸جمعه 47/4/7 امروز شنيدم سگ شهبانو در روخانه سعدآباد غرق شده است. خيلي ناراحتي خواهد داشت. ... شهبانو به محض ورود سراغ سگ خودشان را گرفتند. عرض شد، در سعدآباد است. نخواستيم روز اول ورود ناراحت بشوند. تا ببينيم چه پيش خواهد آمد. 📚 یادداشتهای امیر اسدالله علم، دفتر اول، انتشارات مازیار