تو عاشق بودی و وقتی که گفتی حرف قلبت را
نمیدانم چرا خندیدم و گفتم بلی، شاید
که رب اشرح لی ات را خواندی و شد یفقه قولک
وگرنه این همه نرمی ز خود، من دور میدانم!
نگفتی قبل از آن، تا این که من هم قبل دیدارت
بخوانم و جعلنا که نیفتم گیر چشمانت
و حالا گشته ای تک نیت من وقت خواب شب
به شوق دیدنت قل انما را بنده میخوانم :)
#تأویل #بداهه