درمحضرت پر میکشم تا آسمان هر بار آغوش بازت عشق را داده نشان هر بار با این همه بار گناه و معصیت اما دادی به دستم نامه با مهر امان هر بار آشوب ها دلشوره ها جا مانده در شهرم با دعوتت وقتی که باشم میهمان هر بار دنیای بیرون و درونم زرد شد رنگش در هر شرایط مهربانی مهربان هربار ظرفیتم کم بودو احسان تو بیش از بیش میریختی دریا درون استکان هر بار هدیه به غیر از اشک چیزی را نیاوردم دادی تو بهتر از نبات و زعفران هربار مانند تو ما بی قرار روضه ها هستیم طوری که دردش می رسد تا استخوان هر بار یک حس خوب و فوق العاده با شما دارم وقتی مزارم پر شود از عطر تان هربار @mkomeit