"سمبولیسم انتقادی و شعر شاملو" سمبولیسم انتقادی، با نگاهی انسانی و معتدل به انتقاد از وضعیت موجود می‌پردازد و به‌سازی رابطه‌ها و رفتارهای اجتماعی را تنها راه رسیدن به جامعه‌ای نسبتا آرمانی می‌داند؛ بی‌آن که الگویی از یک جامعه ی کاملا آرمانی ارائه دهد. پس از نیما بسیاری از اشعار اجتماعی شاعرانی چون: احمد شاملو، فروغ فرخزاد و برخی شعرهای اخوان، شفیعی کدکنی، محمدعلی سپانلو و... را از این دست می‌توان دانست. سمبولیسم انتقادی از منظر بستر انتقادها و تاکیدی که شاعر بر فرد یا جامعه دارد به دو موج سمبولیسم انسانی و شهری نیز قابل تقسیم است؛ البته در کنار این دو شاخه‏‌ی اصلی، می‏‌توان از نوعی دیگر با عنوان سمبولیسم طبیعت‏گرا نیز نام برد که در حد فاصل سمبولیسم فردی و اجتماعی قرار می‏گیرد. دیگر ویژگی‌های اصلی سمبولیسم انتقادی را می‌توان این گونه طبقه‌بندی کرد: -نزدیکی به بوطیقای شاعرانه‌ی نیما بیش از دیگر جریان‌های شعر اجتماعی و امکان برداشت چندلایه از شعرها. -استفاده از تمام امکانات موسیقایی شعر نیمایی، بلند و کوتاه‌شدن قابل توجه مصراع‌ها، کاربرد نسبی قافیه و استفاده‌ی بیش‌تر از وزن‌های مرسوم بحر رمل، مضارع و هزج. - تکرارشوندگی نمادهای طبیعی و عمدتا منفی در شعرها و همچنین بهره‌گیری از فضاسازی برای ترسیم وضعیت نابه‌سامان جامعه. - غلبه‌ی سیاهی و فضای یاس‌آلود بر شعر و توجه بیش‌تر به فردیت در مقایسه با جریان سمبولیسم سیاسی. -گستره‌ی دامنه‌ی واژگان و تنوع لحن و شگردهای زبانی شاعران. - اندیشه‌محوری، توجه به مخاطب خاص و وسعت دایره‌ی تفسیر اشعار و نمادهای آن. شعر زیر از احمد شاملو را می توان نمونه‌ای موفق از سمبولیسم انتقادی دانست. "مه" بیابان را سراسر مه گرفته‏ است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان – خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند. «-بیابان را سراسر مه گرفته است. (می‏‌گوید به خود عابر) «سگان قریه خاموشند. «در شولای مه پنهان، به خانه می‏‌رسم، گل‏کو نمی‏‌داند. مرا ناگاه در درگاه مي‏‌بیند به چشمش قطره‌اشکی بر لبش لبخند، خواهد گفت: «-بیابان را سراسر مه گرفته است … با خود فکر می‏‌کردم اگر مه همچنان تا صبح [می‌پايید مردان جسور از خفیه‌گاه خود به دیدار عزیزان باز می‌گشتند». بیابان را سراسر مه گرفته‏‌است. چراغ قریه پنهان است؛ موجی گرم در خون بیابان است. بیابان- خسته لب‌بسته نفس بشکسته در هذیان گرم مه عرق می‏‌ریزدش آهسته از هر بند... "نیما و پیروانش: جریان‌شناسی شعر نیمایی" https://eitaa.com/mmparvizan