سرباز (شعری برای امام رضا علیه السلام از شاعر اهل بیت مسعود نوروزی راهی ) سرباز های خسته این گوشه های دور سربازهای خسته ولی مرکز غرور سربازهای اشک درون خشاب صبر آنها مسلح اند به یک سینه صبور ضدگلوله سینه آهوی خاطرات آهی به ضامن است اگر می کند مرور رگبار اشک میزند امشب برای عشق میدان تیر عشق همینجاست نیست دور سرباز مشق میکند هر روز با خطر در ذهن او چه می رود و می کند خطور سرباز کوه دردی و سرباز مرد مرد با یک دل شکستنی و نازک بلور یک پادگان صف زده اردو در این زمین گردان مهر و هنگ وفا لشکر شعور فرمانده ای که نیست ولی حی و حاضر است مثل هواست زنده و زیباست مثل نور آماده ای به خدمت و از شهر میروی لاشرقی است مقصد لا غربی ظهور راهی شو گرچه نیست تو را طاقت سفر هرگز مباد معبر این عشق بی عبور @mnrahi