#دفترچه_خاطرات
شماره ششم
📌 بی تو مهتاب شبی...☺️
🔹 روش تدریس بنده در درس ادبیات، این گونه است که جلسه اول که به کلاس می روم برای آشنایی با دانش آموزان و این که آنان تا چه اندازه با ادبیات کشورمان اُنس دارند.
🔹 به بچه ها میگویم موقعی که بلند می شوید تا خودتان را معرفی کنید بعد از معرفی نام یک شاعر را که بیشتر دوست دارید بگویید و اگر هم شعری از آن شاعر حفظ دارید بخوانید.
🔹 همین برنامه را در کلاس اول راهنمایی «شهید برزگران گراش» پیاده کردم. بچه ها شروع کردند به معرفی خود و شاعری که دوست داشتند ؛ اما بیشتر آنان می گفتند:
🔹 نظامی، فردوسی و سعدی. حتی برخی می گفتند نظامی ؛ اما شعر سعدی میخواندند. تا این که نوبت به دانش آموزی رسید که باعث تحولی عظیم در کلاس شد.
🔹 از جا برخاست، بعد از معرفی خود گفت: من تمام شاعران را دوست دارم؛ اما این شعر فریدون مشیری را بیشتر می پسندم!»
🔹 یک لحظه فکر کردم دارم خواب میبینم؛ در کلاسی که همه بچه ها گفته اند نظامی، فردوسی و سعدی؛ چگونه یکمرتبه دانش آموزی نام شاعری را می گوید که بیشتر دانش آموزان دبیرستان و دانشجویان او را می شناسند.
🔹 بعد با ناباوری گفتم: می توانی یک بند یا بیت از اشعار فریدون را بخوانی. با اعتماد به نفس زیادی گفت: «اگر اجازه دهید می خواهم
شعر کوچه را به طور کامل بخوانم.»
🔹 بعد شروع کرد:
بی تو مهتاب شبی باز .... و با احساس آن را تمام کرد. آن روز در کلاس او را بسیار تشویق کردیم سپس راز موفقیت او را سؤال کردم.
🔹 در جواب گفت: «من پولهایم را صرف خرید کیک، پفک، بستنی و .... نمی کنم؛ بلکه آنها را جمع میکنم
کتاب می خرم و ...
🔹 همان روز با مدیر مجرب و دلسوز آموزشگاه خواهر طالع زاده صحبت کردم و ایشان نیز برای تشویق و دلگرمی دیگران در مراسم صبحگاهی از او تجلیل کرد و هدیه ای به رسم یاد بود، تقدیم وی شد.
#معلم_تراز
@moallem_taraz