موسسه فرهنگی تبلیغی بشری
📔#ی_قاچ_کتاب پارت۴۵ دشمن دوم، مكه است كه يك مركزيت است. درست است كه در مكه، حكومت به معناىرايج خو
📔 پارت۴۶ طبق وعده پروردگار بزرگ، مسلمانان خبر يافته بودند كه بر گروهى از كافران پيروز خواهند شد و اين در سال دوم از هجرت بود. كاروان حامل امتعه و اموال قريش از شام به مدينه مى‌آمد تا از كنار مدينه خود را به مكه برساند. هنگامى كه تهديد دلاوران و رزمندگان عرب و مسلمان براى كفار قريش آشكار شد، نيروهاى مسلحى را براى دفاع از زر خود و كالای خود به سوى مدينه گسيل كردند. مسلمانان بيشتر مايل بودند كه كاروان حامل ثروت و متاع را كه دفاعى هم چندان نداشت، توقيف كنند. اما حكم خدا اين بود كه به ديدار رزمندگان مسلح كافر قريش بروند. «وَ إِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ» مسلمانها مى‌دانستند كه در اين درگيرى پيروز مى‌شوند، اما نمى‌دانستند كه اين پيروزى بر لشكريان مسلح قريش است، خيال مى‌كردند پيروزى بر برندگان و حاملان كاروان از شام برگشته است. ولى پيغمبر راه آنها را عوض كرد، آنها را به مقابله با رزمندگان برد، كاروان رفت، اما مسلمانان با كفار در محلى به نام بدر درگير شدند. علت اينكه خداى متعال راه مسلمانان را از درگيرى با كاروان به درگيرى با لشکريان مسلح عوض كرد چه بود؟ علت اين بود كه مسلمانان، نزديك را مى‌ديدند و اراده و مشيت الهى در تعقيب يك هدف دور بود. «وَ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ » خدا مى‌خواهد حق در صحنه جهان جا بيفتد. «لِيُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ يُبْطِلَ اَلْبٰاطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ» مى‌خواهد باطل كه بايد زائل بشود و طبيعتش زوال پذير است، يك‌باره برافتد. مگر قرار نيست اسلام همه قدرت ها و سلطه هاى شيطانى و طاغوتى را سرنگون كند؟ مگر قرار نيست كه امت مسلمان «لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ» بشود؟ مگر قرار نيست كه پرچم اسلام بر فراز قله هاى انسانى و بشرى به اهتزاز درآيد؟ پس ِكى؟ چگونه و از چه راهى؟ 📚کتاب انسان ۲۵۰ ساله ، ص ۴۱ ━═━🍃❀🌸❀🍃━═━ https://eitaa.com/moasesa_boshra