*•═•••◈﷽◈•••═•* ◀️خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابالفضل العباس علیه السلام 👈قسمت اول ◀️ حضرت عباس علیه السلام در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند. ⬅️ خاندان حضرت عباس علیه السلام: ↩️ در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس علیه السلام پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش(ام البنین) بود. 🍃چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت. امیرالمومنین علیه السلام از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. 👈عباس علیه السلام ازبرادران دیگرش بزرگ تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین علیه السلام وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند. 👌ارادت قلبی ام البنین علیها السلام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر بود که امام حسین علیه السلام را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین علیه السلام باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به او داده شد، فرمود: 😭رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین علیه السلام. ⬅️ دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ↩️ در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی اش بر وی تاثیر می نهاد. او از دانش و بینش علی علیه السلام بهره می برد. حضرت در باره تکامل و پویایی فرزندش فرمود:  «ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می گیرد، از من معارف فرا گرفت». 👈در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام علیه السلام به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک، حضرت ادامه داد: بگو دو، عباس خودداری کرد و گفت: شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو، بگویم. پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی علیه السلام با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره می کرد، با لبختدی رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می پرسید، می فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین علیه السلام قطع خواهد شد. 🔸آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابی طالب در بهشت پرواز کند. 🔸محبت پدری گاه علی علیه السلام را بر آن می داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این رو لحظه ای عباس را از خود دور نمی ساخت. فرزند پاکدل علی علیه السلام در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت. در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه ای جاوید آفرید. این مطلب ادامه دارد 🏴یارب الحسین بحق الحسین إشف صدر الحسین بظهور الحجة🏴 ┄┄┄┅••🏴✻🏴••┅┄┄┄ موسسه نورالیقین مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی @moassese_nooralyaghin