#معرفتی
#سلسله_جلسات_معرفتی_اصحاب_عاشورا
🥀
بِـسـمِ ربِّ الحُـسـیـن 🥀
ویژگیها و فضایل حـبـیـب بـن مُـظاهـر
حبیببن مُظاهر اسدی، کنیه ابوالقاسم، بزرگمردی از طایفه با شرافت و افتخارآفرین بنیاسد که یک سال قبل از بعثت پیامبر(ص) در یمن به دنیا آمد.
این بزرگوار در سن ۱۰ سالگی همراه خانواده از یمن به مدینةالنبی آمدند و از نوجوانی در خدمت رسول خدا(ص) با معارف حقّه آشنا شد و بعد از رحلت پیامبر(ص) ، نامش در زمره شیعیان امیرالمؤمنین علی(ع) نوشته شد و در جنگ های جمل، صفین و نهروان همراه مولای متقیان بود و به خاطر عشق و ارادت به ایشان بعد از جنگ جمل در کوفه مستقر شد و علم «منایا و بلایا» را از امام علی(ع) آموخت. سپس محضر مبارک امام حسن مجتبی(ع) را درک کرد .
ایشان جزء چهار نفر اول از کوفیان بود که به امام حسین(ع) نامه نوشت و از یاوران مسلمبنعقیل برای جمعآوری بیعت برای امام حسین (علیهالسلام) بود.
او بعد از قائله کوفه و شهادت مسلمبنعقیل به امام حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا و در سنّ ۷۵ سالگی به مقام رفیع شهادت نائل گشت.
┄┄┅••✻••┅┄┄┄
⁉️
همسر حبیببنمُظاهر چه تأثیری در عاشورایی شدن او داشت؟
أمّقاسم ، همسر ولایت مدار حبیب از جمله بانوان تأثیرگذار در مکتب عاشورا بود که با شجاعت، غیرتدینی و حقطلبی نه تنها مانع آن بزرگوار در راه دفاع از حقّ نشد بلکه او را تشجیع کرد.
هنگامی که إبن زیاد بر مردم کوفه سخت گرفت و مسلم تنها ماند، قبیله بنیأسد، حبیب و مسلمبن عوسجه را پنهان کردند!
مِنَ الغَریبِ إلی الحَبیب:
بسم الله الرحمن الرحیم،نامهای از حسینبنعلی به مرد فقیه، حبیببنمُظاهر؛
ما وارد کربلا شدیم و تو نزدیکی مرا به رسول خدا صلّیالله علیه و آله می دانی ، اگر اراده یاری ما را داری نزد ما بیا.
زمانی که طایفه حبیب از مضمون نامه امام حسین(ع) مطلع شدند، حالشان دگرگون شد.
حبیببنمُظاهر نیز مکنونات قلبی خود را پنهان و تقیه کرد و گفت: «از منِ پیرمرد چه کاری برمیآید؟ نمیروم.»
بعداز خلوت شدن خانه، أمّقاسم که از محبین اهل بیت علیهم السلام بود گفت:« یا أباعبدالله! ای کاش من مرد بودم و در رکاب تو جان فشانی میکردم.»
حبیب نیز، شبانه از کوفه خارج و در روز هفتم محرم در کربلا به کاروان امام حسین(ع) پیوست و مورد استقبال اصحاب قرار گرفت.
حضرت زینب(س) فرمود:«چه خبرشده است؟»
عرض کردند:« حبیببنمُظاهر به یاری شما آمده است.»
فرمود:«سلام مرا به حبیب برسانید.»
در روز عاشورا ، حبیببنمُظاهر به عنوان فرمانده جناح چپ نیروهای امام قرار گرفت.
حبیببنمُظاهر بعد از رجزخوانی با آن سنّ زیاد ،همچون یک قهرمان شمشیر میزد و ۶۲ نفر از دشمن را از بین برد.
در این هنگام ، بدیلبنصرمعقفانی، با شمشیر بر فرق او زد که باعث شد از اسب به زمین افتاد و محاسنش با خون سرش خضاب شود .
امام شهداء خود را به بالین او رساند و فرمود:« ای حبیب ! مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم میکردی .»
┄┄┅••✻••┅┄┄┄
⁉️از زندگی حبیببنمُظاهر چه درس عبرتهایی میتوان گرفت؟
با مطالعه داستان زندگی بزرگانی چون حبیب، در می یابیم که برای رسیدن به مقامات والای تقوا و معرفت الهی، باید از طفولیت در مکتب ائمه اطهار مشق عشق کرد.
فرزندانمان را از کودکی با آموزههای دینی و اهل بیت علیهم السلام انس و الفت دهیم تا در بزرگسالی از پیروان راستین آنها باشند.
رشد و نمو حبیب در مکتب علیبنابیطالب (ع) و تأسی و کسب علم از ایشان، حبیب را به مدارج عالی کمال و سرانجام شهادت رسانید.
همچنین وفای به عهد و ولایت مداری حبیب، سبب عاقبت بخیری وی شد.
┄┄┅••✻••┅┄┄┄
🖋 طوسی
گروه تحقیق و پژوهش موسسه نورالیقین
🏴 یا رَبَّ الحسین بِحَقِّ الحُسین إشفِ صدرِ الحُسین بِظهورِ الحجة 🏴