⚫️ یا صادق آل محمد ⚫️ چون خسوفی که بگیرد قسمتی از ماه را جهل و نادانی بگیرد دامن آگاه را چون نمی بیند جهان را کور دل با جهل خود می کند خاموش او حتی چراغ راه را گر حسادت بر نتابد حسن یوسف را به باغ عشق ایمن می کند از بهر یوسف چاه را آنکه میخواهد کند خاموش خورشیدی به فوت می برد بر گور خود دل حسرتی همراه را گر چه خاموشی ندارد شعله علم و ادب بر نتابد بی هنر بنیان دانشگاه را دست منصور دوانیقی که شد با خون خضاب کرد رسوا تا قیامت طینت خود خواه را روح منصور است و برزخ با عذابی دردناک تا که بیند روز محشر حضرت خون خواه را با غروب صادق آل محمد در شبی شیعه در دل پروراند این غم جانکاه را دستبند و آتش و دیوار بیتی محترم خاطر آرد در سقیفه یاس آتشگاه را شیعه شد یک مکتب پوینده در اندیشه ها شیعه دارد با خودش یک رهبر دلخواه را خوانسالار