این پوستر اردوی مشهد پایگاه بسیجی است که ده سال با افتخار در آنجا تربیت شدم و دوستان فراوانی دارم. امسال هم بعد از کرونا قصد مشهد دارند. یادش بخیر انگار همین دیروز بود که تا دبیرستان، مشهد نرفته بودم. تصمیم گرفتم بروم تابستان در شالیزار شمال فارس، روزی دوازده ساعت کار کنم و مختصری انعام بگیرم تا بتوانم در اردویی که هر سال بچه ها شرکت میکردند و بعدش با آب و تاب برایم تعریف می‌کردند و فقط حسرتش در دلم میماند شرکت کنم. با چه وضعیت اسفناکی در شالیزار روبرو شدم و چه بر سرم آمد و ... یادش بخیر کل داستانش را در کتاب نوشتم. انشاءالله برای بچه های فقیر و پر شور مثل خودم الهام بخش باشه و لذت ببرند. ضمنا کتاب پنجاه درصدش نوشتم و امیدوارم (پس از پروژه ای که انشاءالله این هفته تمام میشه) تا سه ماه آینده تمامش کنم و بشه اون چیزی که دلم میخواد.