اینو ببینید👆
یادمه فاطمه حقیقت جو در دورانی که مرحوم سعدایی نماینده جهرم در دوران اصلاحات بود و ما دبیرستان بودیم، اومد جهرم.
در فرمانداری سخنرانی داشت. با بچههای مسجد شهرک قرار گذاشتیم بریم جلسهاش. خلاصه خیلی چرت و پرت گفت تا این که اومد دو تا کلمه درباره حضرت آقا بگه. دیگه بچهها اجازه ندادند و کلی باهاش بحث کردند.
هنوز صداش تو گوشمه که همه نهادهای انقلابی را زیر سوال برد و به کسی اجازه حرف زدن نمیداد و بچهها به زور دو تا کلمه حرف حالیش کردند.
حتی یادمه حاجی صادق شبیری(که اون موقع مسئول هیئت انصار بود) حسابی از خجالتش دراومد.
تا این که جلسه را نیمه ناقص رها کرد و رفت.
اما سعدایی در حیاط فرمانداری معرکه گرفته بود. خدا شاهده فقط دو تا سوال ازش پرسیدم. اما تا دید نوجوان هستیم، مثلا خواست جوانگرایی کنه. بخاطر همین خیلی حرف زد و کلا زیر بار هیچ مسئولیتی نرفت و همون تیپ حرفای فاطمه حقیقت جو را تکرار کرد!
تا جایی که طرفدارانش و کارمندان فرمانداری جدامون کردند و نداشتند ادامه پیدا کنه.
بعدش رفتم نماز مسجد جامع. باورت میشه وقتی برگشتم خونه، دیدم مادرم نگران هست! پرسید: محمد تو فرمانداری چه خبر بوده؟ چه شده؟
گفتم: چطور؟
گفت: غروب از یه جایی زنگ زدند و گفتند حواست به پسرت باشه😂
همین قدر جوان گرا و اهل آزادی و گفتمان!!
ما روزگاری را با این افسادطلب ها سپری کردیم و تجربه اش کردیم که به هر که بگیم باور نمیکنه!
یادم نمیره این فاطمه حقیقت جو چقدر به ما بچه بسیجی ها و حاج صادق شبیری و چند تا خانم بسیجی توهین کرد!
حالا بفرما
اینم شده روزگار الانش.
✍ حدادپور جهرمی
@Mohamadrezahadadpour