3. ایرام، تمایل زیادی به ارتباط‌گیری با کارشناسان ایرانی به ویژه از داخل ایران دارد. این مرکز حدّاقل دوبار در مراکز دولتی- مطالعاتی ایران حضور پیدا کرده و در فعّالیّت یک‌ساله خود نیز از برخی اساتید ایرانی دعوت به عمل آورده است که بسیاری از آن‌ها این دعوت را به دلایل گفته شده، رد کرده‌اند. در زمانی که این تحقیقات با سخنان سمن در حال انطباق بود و در حال تألیف این داستان بودم، به نکته‌ای برخوردم که به جرأت میتوانم بگویم که مو از بدنم سیخ شد و وقتی یاد کلمه سال 1388 افتادم، چندش عجیبی به من دست داد! قضیّه چی بود؟ این بود که: طبق مصوّبه شورای عالی امنیّت ملّی ایران در دوران اوج فتنه سال ١٣٨٨¬، هرگونه همکاری با برخی از رسانه¬ها و مؤسّسات خارجی که جنبه تحقیقاتی دارند و مورد تأیید نهادهای اطّلاعاتی نباشند، «در حکم جرم» تلقّی شده است. مراکزی مانند کارنگی، انیستیتو واشینگتن، ایرام و... را به‌عنوان پیمانکار «سازمان ملّی استخبارات ترکیه» (میت) مصداق جرم می‌داند. خوب دقّت کنید: اسرائیل - تعلیم و تربیت - ترکیه - دانشگاه بیلکنت - ایرام - یونس امره - سال 1388 ... حدود یک هفته آن دو تا دختر در آنجا بودند و مطالب لازم درباره نحوه تعامل با افغانستان، ایران، آشنایی و لینک کردن آن‌ها با عناصر و جاسوسان خودشان در لباس محقّق، سخنران، زنان مؤثّر و حتّی کودکان مستعد برای آموزش را به آن‌ها آموزش دادند. فقط میتوانم بگویم: خیلی باید کسـی احمق باشد که فکر کند ملّت ایرانی 268000 نفره (البتّه طبق آمار سال 1390) همیشه در صحنه که سالیانه به ترکیه سفر می¬کنند و عموماً بین 19 تا 40 ساله هستند و این آمار در سال 1387 و نیمه اوّل سال 1388 (سال فـتـنه) تقریباً به یک و نیم برابر رسیده بود، فقط برای تفریح و حال و هولش مشرّف میشوند! از آن احمقتر کسـی هست که میداند برای یادگیری زبان ترکیه¬ای و اسپانیولی به مؤسّسات یاد شده باید مراجعه کند وگرنه سفارت ترکیه به او مجوّزهای خاصتر تحصیلی و اقتصادی میان مدّت و درازمدّت نمیدهد، اصلاً و ابداً شک نمیکند و حتّی یک سرچ ساده درباره آن مؤسّسات در گوگل نمی‌کند و یا استعلام نمیگیرد! به آن بزرگوار فقط میشود گفت: «سلام بی‌خبر از همه‌جا!» رمان ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour