جرم حداد عادل نزدیکی و مشاوری امین بودن برای رهبری است وگرنه در همین تهران صد‌ها مدرسه از سوی طیف‌های مختلف فکری ایجاد شده، چرا فقط مدرسه حداد مسئله‌ساز شده است؟ فرزند حداد عادل یک روز هم در این مدرسه درس نخواند، اما آرمان حداد عادل در این مدرسه – علوم انسانی- تربیت کادر انقلاب اسلامی است و صد‌ها نفر از فارغ‌التحصیلان آن را می‌شناسیم و شاید در کنار این اقدام بزرگ دو، سه نفر ناجنس هم باشند، اما فقط آنان برجسته می‌شوند. همانگونه که از هزاران دانش‌آموخته متعهد دانشگاه امام صادق فقط چهار نفر واگرای تجدیدنظر‌طلب را بر سر مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی می‌کوبیدند. آیا زخم‌خوردگان از انقلاب دوست دارند حداد عادل در منزل بنشیند و یاریگر انقلاب اسلامی نباشد؟ از خون برادر شهیدش و از مظلومیت رهبرش در برابر امواج خناسان دفاع نکند؟ در جبهه انقلاب اسلامی کسی هست که جایگزین ایشان در فرهنگستان زبان و ادب فارسی شود؟ چرا این سرمایه ملی را پاس نمی‌داریم؟ البته نگارنده همیشه یک انتقاد جدی به ایشان داشته‌ام و شخصاً و حضوراً گفته‌ام که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیرو‌های اصیل فکری آن از سنگر‌های تئوریک خارج شدند و به کف خیابان سیاست وارد شدند و زد و خورد سیاسی را لازم‌تر دانستند. ما برای زد و خورد سیاسی و ایجاد لیست انتخاباتی آدم کم نداریم. ما در سنگر‌های تئوریک انقلاب اسلامی نیازمند امثال حداد عادل بوده‌ایم که لاغری این عرصه خصوصاً در تبیین تئوریک مردم‌سالاری دینی کاملاً محرز است. حداد باید در آن سنگر می‌ماند. اما اینکه بعد از شروع دوران اصلاحات عرصه سیاسی عملی را ترجیح داد حتماً برای خود ادله دارد، اما کلان اندیشه انقلاب اسلامی همچنان به فیلسوف بیشتر از سیاست‌ورز نیاز دارد و حداد عادل از جنس آن وادی است. چند ماه پیش با جمعی از اهالی رسانه جلسه‌ای را با ایشان در روزنامه رسالت داشتیم. وقتی تهمت‌ها و نامردمی‌ها به خود را برمی‌شمرد اشک در چشمان حلقه می‌زد. اما فرزندش فرید‌الدین را در طول عمرم چند ساعت در داوری یک جشنواره نشریات دانشجویی دیدم و شناختم. او را مردی عاقل‌تر از سن و سالش یافتم. او را پخته، متقی و سربازی در تراز انقلاب اسلامی دیدم و آنچه در این روز‌های تلخ از او می‌بینیم سکوت است. او مملو از حیا و عاشق تربیت جوانان مسلمان است. امام راحل با آن عظمت و چتر عام رهبری، فرمودند: «دفاع از حزب‌الله اصل خدشه‌ناپذیر نظام جمهوری اسلامی است.» این اصل را پاس بداریم اشکال ندارد که نیت را الهی کنیم، اما به چاپلوسی و تملق هم متهم شویم، تا بوده همین بوده است. ولله العزهًْ و لرسوله و للمؤمنین. 👈 با تشکر از نگارنده. لطفاً نشر حداکثری!