🌴حکمتهای نهج البلاغه🌴
(ترجمه وشرح حکمت 17)
قسمت سوم
✅ متن: وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ (صلی الله علیه وآله) "غَيِّرُوا الشَّيْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْيَهُودِ"؟ فَقَالَ (علیه السلام): إِنَّمَا قَالَ ذَلِكَ وَ الدِّينُ قُلٌّ، فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ؛ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ.
🔰تذکر: ترجمه وتوضیح کلمات، وقسمتی از بیان، در قسمت اول و دوم گذشت.
✅دنباله بیان:
در اینجا دو سؤال پیش مى آید:
♦️سؤال اول این که ما معتقدیم: «حَلاَلُ مُحَمَّد حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَحَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَة; حلال و حرام اسلام تا دامنه قیامت تغییر ناپذیر است».(1) و این اصل با آنچه در این حدیث آمده چگونه سازگار است؟
جواب: احکام شرع دو گونه است: ۱- احکامى که بر اساس موضوعات ثابت و فطرى، تشریع شده است، مانند نماز و روزه و حج و... که تغییرناپذیر است، همچون قوانین ثابتى که در جهان آفرینش حکمفرماست. ۲- احکامى که بر اساس موضوعات متغیر وارد شده است که با تغییر موضوع، حکم نیز عوض مى شود; مثلا ما مى دانیم خرید و فروش خون و اعضاى بدن انسان در سابق جزء محرمات بود، زیرا هیچ فایده مباحى نداشت ولى امروز که براى نجات جان مصدومان یا پیوند اعضا آثار حیات بخش دارد، قابل خرید و فروش است. امثال این احکام در میان احکام اسلامى کم نیست.
مسئله رنگ آمیزى موهاى سفید که در این کلام نورانى به آن اشاره شده است نیز از همین قبیل بوده، زیرا پیغمبر اکرم (ص) در زمانى که یارانش کم و در میان این عده کم، جمعى از ریش سفیدان بودند، این دستور را صادر کرد تا چهره پیرمردان جوان شود و سبب ترس دشمن گردد. (علاوه بر این که در روحیه خود آنها نیز اثر مى گذارد و روح جوانى در آنها جوانه مى زند.) ولى هنگامى که شرایط عوض شد و جمعیت مسلمانان آن اندازه فزونى یافت که وجود پیرمردان محاسن سفید در میان آنها تأثیرى در قوت و قدرت مسلمانان نداشت، طبعاً حکم هم عوض مى شود.(2)
روشن است که حدیث «حَلالُ مُحَمَّد...» اشاره به بخش اول است. شبیه این موضوع چیزى است که در بعضى از روایات آمده است که از امام باقر(علیه السلام) سؤال شد که ما شنیده ایم پیغمبر"ص" (و یارانش) در طواف با سرعت و شبیه دویدن حرکت مى کردند. آیا ما هم این گونه عمل کنیم و یا به طور معمولى راه برویم؟ آن بزرگوار پاسخ دقیقى به این سؤال دادند، فرمودند: پیغمبر اکرم این دستور را در ماجراى حدیبیه داد تا قریش چابکى آن حضرت و یارانش را ببینند (و بترسند) ولى جمعى از عامه به سبب غفلت از این موضوع که این یک حکم موقت و در شرایط خاصى بوده است، هنوز این کار را ادامه مى دهند ولى من و پدرم در طواف راه می رویم».(3)
♦️سؤال دوم: خضاب یکى از مستحبات است. پس چگونه امام(ع) مى فرماید: امروز هر کس، بین خضاب و ترک آن مخیر است.
پاسخ: در آن زمان، پیغمبر اکرم (ص)به یاران مسن خود الزام کرده بود که خضاب کنند و امام علی(ع) مى فرماید: آن الزام اکنون بر طرف شده و هرکس آزاد است. و این امر منافاتى با استحباب خضاب- بخاطر آثار دیگر مثبت آن- ندارد. (4).
*
پایان حکمت هفدهم
استاد یوسف شیخ رحمت الله علیه
*
❇️ پانویس:
(1). کافى، ج ۱، ص ۵۸، ح ۱۹.
(2). منظور از تغییر موضوع این نیست که خون یا اعضا عوض مى شود و یا این که خضاب تبدیل به چیز دیگرى مى شود، بلکه مقصود آن است که شرایط و ملاک و فلسفه حکم تغییر مى یابد; فلسفه اى که به منزله قید موضوع است. مثلاً خون بى فایده و خون مفید، دو موضوع است. و همچنین خضاب زمان ضعف مسلمانان و خضاب زمان قوت آنها، دو موضوع محسوب مى شود.
(3). وسائل الشیعه، ج ۹، باب ۲۹ از ابواب طواف، ح ۲."با کمى تلخیص و اقتباس"; فى ظلال نهج البلاغه، ج ۴، ص ۲۲۶.
(4). سند حکمت۱۷:در مصادر نهج البلاغه آمده است که این کلام حکیمانه را ابوبکر باقلانى (متوفاى ۳۲۷ق) که قبل از مرحوم سیّد رضى مى زیسته است در کتاب اعجاز القرآن آورده است و همچنین عبدالله بن معتزّ نیز در کتاب بدیع آن را ذکر کرده و بعد از سیّد رضى، زمخشرى در ربیع الابرار وبسیارى از نویسندگان کتاب مسانید، صدر آن را در احادیث پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) آورده اند. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۱۹).
🌏 مجتمع اهل البیت علیهم السلام