ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد آه! ماه ماتم ارباب ما آغاز شد عالم لاهوت در این غم به سینه می زند نوح ، نوحه خوان شده..، آدم به سینه می زند عرش را لرزانده امشب ضَجّه ی جانکاه ما باز آویزان شده کهنه‌لباسِ شاه ما آفتابِ صحن سویِ مغربِ گودال رفت بیرق گنبد عوض شد..،مادری از حال رفت نصب کردم سر در این خانه پرچم را حسین شکر که امسال هم دیدم محرم را حسین عطر اسپند تو آمد ، عالمی مدهوش شد کوچه و پس‌کوچه های شهر مشکی‌پوش شد نخ به نخ با تار و پودش..،گریه کرده ، سوخته فاطمه رخت عزاداری ما را دوخته رنگ و بوی نذری تو رنگ و بوی زندگی‌ست آب سقاخانه‌هایت آبروی بندگی‌ست داربست خیمه‌گاه تو ستون کبریاست آهنِ سرد علم‌های تو دلگرمی ماست ما کبوترهای جلدِ در مسیرِ قُبّه ایم زیر سقف هیئتت باشیم..،زیر قبّه ایم خواهش دلتنگی ما تنگیِ آغوش توست چارگوش این حسینیه همان شش‌گوش توست قصه‌ی ما در حریم ماجرایت قد کشید کودکی هامان میان دسته‌هایت قد کشید غنچه‌های کوچکِ ما پرپر تو می شوند طفل های ما فدای اصغر تو می شوند سکّه ی عشق سه‌ساله رونق بازارهاست نام شیرین رقیه شوق دختردارهاست این همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو چشم بد تا روز محشر دور باد از جمعِ تو دوستی جز با رفیقِ سینه‌زن مطلوب نیست حال عابس در فراق شوذَب اصلاً خوب نیست بی زیارت مثل مرغی در میان مَحبَسیم از شب اول برای اربعین دلواپسیم تو قتیل اشک هستی ، ما هلاکِ کربلا کاش خون ما بریزد روی خاک کربلا اشک های ما کفاف زخم هایت را نداد اشک های ما کم است و زخم های تو زیاد هیچ قتلی مثل قتل صبر تو مشکل نبود شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود شاعر: https://eitaa.com/mohsenmohammadipanah1