🌿 این متن تقدیمیِ اهالی است به خانم 🌿 نویسندگی از سخت‌ترین کارهای دنیاست؛ آن‌قدر سخت که وقتی به تعداد نفرات حاضرین کلاس‌ها و دوره‌های نویسندگی نگاه می‌کنید تعداد بیشمار آدم می‌بینید که دست به قلم دارند «پیرنگ» و «زاویه دید» و «شخصیت‌پردازی» و چه و چه یاد می‌گیرند تا اسم‌شان یک روزی بیاید روی جلد کتابی که توی بازار نشر یک نیم‌نگاهی به‌ش بشود؛ اما خروجی کار چند تا آدم معدود می‌بینید که توانسته با زاجراتی خودش را توی این ماجرا نگه دارد! 🌿 علی‌الحساب نویسندگی اگر از کار توی معدن هم سخت‌تر باشد و به قول «فاکنر» عرق‌ریزان روح نام بگیرد، «پرستاری» هزار برابر از این کار می‌تواند سخت‌تر و روی اعصاب‌تر باشد. نویسنده حداقل سر و کارش با کامپیوتر و کاغذ و قلم و صفحه‌کلید است اما پرستار دست‌ش تا مرفق توی حلق این بیمار و دل و روده‌ی آن بیمار و درگیر هزار تا کار ناجور دیگر است که مسلمان نشنود کافر نبیند! 🌿 اما همیشه این دو تا کار سخت را توی یک نفر می‌بینند؛ و هر هفته، هر روز و هر وقتی که نوشته‌هاش را می‌خوانند، بر دل سیاه شیطان لعنت می‌کنند که دچار حسادت نشوند! یک «پرستارنویسنده»ی کار درست که متن‌های خواندنی و روی‌فرم و خوش‌ترکیب‌ش را وقت‌هایی می‌نویسد که احتمالاً بالای سرِ یک تعداد مریضِ بدحال و احول در حال پرستاری‌ست. «نویسنده‌پرستاری!» که در فاجعه بمب‌گذاری کرمان شد سفیر منادی در بیمارستان‌های کرمان و روایت‌هایی نوشت که خیلی‌ها را با منادی همراه کرد. 🌿 این متن یک تکریم ویژه است از شاگردخوبه‌ی محفل منادی که از منظم‌ترین و دست به قلم‌ترین‌های محفل‌مان هم هست. این متن تکریم ویژه‌ای‌ست به مناسبت روز میلاد حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها از بانوی پرستار و نویسنده‌ای که نسخه‌ی بدل ندارد؛ این متن تقدیمیِ اهالی منادی‌ست به خانم 🆔 محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/monaadi_ir