بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة»        روز چهارر شنبه، ۱۴۰۲/۵/۴ ✍️ مناسبت روز: امروز هشتمین روز از ماه الحرام است که در تاریخ آمده که در چنین روزی لشگر عمر بن سعد از سی هزار نفر فراتر رفته بود و آب همچنان بر امام و یاران ایشان بسته و در خیمه‌ها قحطی آب بود، در این زمان دیداری بین امام حسین (ع) و عمر بن سعد برگزار شد که امام به او نهیب زدند و او را امر به معروف و نهی از منکر نموده و دعوت به حق کردند؛ البته درباره زمان این ملاقات اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه درست به نظر می‌رسد این است که دیدار پیش از آمدن شمر در روز نهم به کربلا بوده است؛ زیرا طبق نقل مشهور، او در مجلس ابن‌زیاد افشا کرده که عمر بن سعد، شب‌ها بین دو لشکر با حسین بن علی (ع) دیدار می‌کند! [تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴] در محتوای این دیدار نیز اقوال مختلفی نقل شده که همین موضوع متأسفانه موجب سوءاستفاده برخی از افراد و مخصوصاً سیاستمداران طرفدار مذاکره با استکبار قرار گرفته است؛ به‌گونه‌ای که سعی کرده‌اند گفتمان "هیهات من الذله" امام حسين (ع) را به گفتمان "مذاکره و سازش" با دشمن تبدیل نمایند و سپس طوری وانمود کنند که گویی امام حسین (ع) بعد از سرباز زدن از بیعت با یزید، در کربلا به اشتباه خویش آگاه شده‌اند و از این‌رو پس از مذاکره با عمرسعد، حاضر به دست دادن و بیعت با یزید شدند که به نظر می‌رسد این تحریف از همه‌ی تحریفات و شبهات دیگر خطرناک‌تر است چراکه خط بطلانی بر تمامی اهداف قیام بزرگ عاشورا است! ✅ در پاسخ به این ادعا، ابتدا دیدار حضرت با عمرسعد را بر اساس مستندات معتبر بررسی می‌نمائیم؛ هر چند در اصل این ملاقات شکی نیست و در منابع تاریخی شیعه و اهل‌سنت آمده، اما از آنجا که این ملاقات خصوصی بوده و کسی آن را نمی‌شنیده و از محتوای گفتگو بین عمرسعد و امام حسین (ع) آگاه نبوده: «فَانكَشَفنا عَنهُما بِحَيثُ لا نَسمَعُ أصواتَهُما ولا كَلامَهُما» لذا براساس افواه اصحاب، دو قول کاملاً متفاوت درباره آن وجود دارد که یکی از اقوال ظاهراً از جانب سپاه امام منتشر شده و قول دیگر از جانب شخص عمرسعد در نامه به ابن زیاد ملعون منشر گردیده است؛ ⬅️ در قول اول، ابن اعثم كوفی نقل می‌كند كه امام حسین(ع) با ابن سعد بین دو اردوگاه ملاقات كردند و حضرت به او نهیب زدند که: "وای بر تو" ای پسر سعد! آیا از خداوندی كه بازگشت تو به سوی اوست نمی‌ترسی كه می‌خواهی با من بجنگی؟ در حالی كه می‌دانی من پسر كیستم! اینان را رها كن و به من بپیوند، من تو را به درگاه خداوند نزدیك می‌كنم؛ پس ابن سعد بهانه‌های مختلفی آورد و امام تمامی بهانه‌های او را جواب دادند، ولی متأسفانه عمر سعد (که عشق حکومت بر «ری» او را کور کرده بود، دعوت امام را نپذیرفت و) بازگشت؛ امام نیز او را نفرین نمودند. (الفتوح، ج٢، ص١۴٧) ⬅️ اما نقل دوم، متن نامه عمر بن سعد به ابن زیاد پس از این ملاقات است که در آن اظهار خوشحالی کرده که غائله به صلح پایان یافت و ادعا نموده که امام از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرده و فرموده‌اند که «يكى از سه پيشنهاد مرا بپذيريد: يا به همان جايى كه از آن جا آمده‌ام، باز گردم؛ يا دستم را در دست يزيد بن معاويه بگذارم تا ميان من و خود حكم كند؛ و يا مرا به هر يك از مرزهاى مسلمانان كه مى‌خواهيد، بفرستيد و من هم مانند يكى از ساكنان همان‌جا مى‌شوم و با همان وظايف و حقوق زندگی می‌کنم» (تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴١٣؛ و ارشاد شیخ مفید،ج٢، ص٨٧) ✍️ البته هر چند که قول صحیح کاملاً معلوم است اما توجه شما را به دو نکته جلب می‌نمائیم: 1️⃣ اولاً چگونه می‌توان به قول «عمربن سعد» جنایتکار که قاتل امام است و حتی علمای بزرگ اهل‌سنت هم او را «ثقه» و قابل اطمینان نمی‌دانند، اعتماد کرد! لذا به نظر می‌رسد این بسته پیشنهادی از اکاذیب و ساخته‌های عمربن سعد بوده تا به قول معروف با جمع «خدا و خرما» بتواند هم از جنگ با امام و از دست دادن آخرتش پرهیز نماید، و هم به حکومت ری و مطامع دنیایش برسد؛ و البته با شایعه‌پراکنی و خبرسازی درباره این ملاقات و ایجاد یک جنگ روانی و تبلیغاتی، به ایجاد شکّ، تضعیف روحیه، و سست کردن عزم راسخ امام و اصحاب حضرت در مبارزه و پیکار با جبهه نفاق و کفر و فساد یعنی بنی‌امیه بپردازد و به دروغ عقب‌نشینی، سازشکاری امام حسین (ع) را به طرفداران و پیروان آن امام همام القا نماید؛ 2️⃣ ثانیاً امام قبل و بعد از این ملاقات خصوصی، هدف و مشی خود را کاملاً تبیین نموده‌اند لذا با نیم نگاهی به سیره گفتاری و رفتاری حضرت می‌توان دریافت که ادعای عمرسعد کاملاً کذب است‌‌؛