✅💠 نظرهای خصوصی -: «پستتون خیلی قشنگ بود! من که شیفته ی قلمتون شدم.» روی لینک وبلاگش برای بار هزارم کلیک کرد. در این دو ماه تمام پست های وبلاگش را چندین باره خوانده بود. وبلاگ دختری که از شکست عشقی اش افسرده شده بود. نام وبلاگ پسر، تنها وبلاگی بود که در پیوند های وبلاگ دختر به چشم می خورد. قرارشان، پارک بزرگ شهر. روی نیمکت نشست. دختری ساده با مانتوی تیره جلویش ایستاد. به یک هفته نرسید که سر سفره ی عقد نشستند. دو ماه از آخرین دیدارش گذشته و تلفنش خاموش است. پدر و مادر دختر می گویند نمی خواهد او را ببیند. طلاق می خواهد و تمام مهریه را. تمام نظرهای خصوصی دختر، توی ذهنش حرف به حرف کنار هم می نشیند. / عصمت مصطفوی @taaghcheh