🌷نکته تفسیری صفحه ۲۹۴🌷
اصحاب کهف:
بین سال های 49 تا 251 میلادی، در امپراتوری روم شرقی، در شهری به نام «افسوس»، پادشاهی به نام «دکیوس» (که به عربی «دقیانوس» گفته می شود)، فرمانروایی داشت. این پادشاه نه تنها به خدا ایمان نداشت، بلکه مدّعی خدایی بود و پیروان دین مسیح را به شدّت سرکوب می کرد. در یکی از سال ها، در مجلسی عمومی، به دقیانوس خبر دادند که لشکر ایران به روم حمله کرده و وارد مرزهای آن شده است. دقیانوس که ادّعای خدایی داشت از این خبر به شدّت ناراحت شد و از ناراحتی چنان بر خود لرزید که تاج از سرش به زمین افتاد. در این هنگام، یکی از شش وزیر دقیانوس که «تلمیخا» نام داشت به فکر فرو رفت و از خود پرسید: چگونه شخصی که ادّعای خدایی دارد، چنین می ترسد؛ در حالی که او دقیقاً مانند دیگر انسان هاست. این جرقه، آتشی به جان تلمیخا افکند و پس از در میان گذاشتن آن با پنج وزیر دیگر معلوم شد که آنان نیز مانند تلمیخا دچار تردید و اضطراب شده اند. بدین ترتیب، آن شش نفر از اعتقاد شرک آلود خود دست برداشتند و پس از مدتی، راحت قصرنشینی را رها کرده، برای پاک ماندن از کفر و گمراهی، شهر خود را ترک گفتند. در میان راه، چوپانی با آنان ملاقات کرد و شیفته ی اعتقادشان شد و با آنان همراه. سگ او نیز در پی آنان راهی شد؛ چنان که گویی برای محافظت از ایشان مأموریت دارد. این هفت نفر به راه خود ادامه دادند تا به کوهی رسیده، از آن بالا رفتند و در کنار غاری قرار گرفتند. بر در غار، چشمه و درختان میوه ای یافتند. از میوه های آن درختان خوردند و خود را از چشمه ی آب، سیراب کردند. هنگامی که تاریکی شب فرا رسید، به غار پناه بردند، و سگشان در حالی که دست و پاهایش را گشوده بود، بر در غار دراز کشید. در این حال، خداوند خواب عمیقی را بر آنان مسلّط کرد.
این آیات که به بخشی از داستان اصحاب کهف اشاره کرده اند حاوی نکات تربیتی و آموزنده ای هستند که به برخی اشاره می شود:
الف ـ در آیات 10 و 13، به اصحاب کهف، «فتیه» جمع «فتی» (جوانمرد) گفته شده است. در روایتی می خوانیم که امام صادق از یکی از یاران خود پرسید: «فتی به چه کسی می گویند؟» او عرض کرد: «فتی را به جوان می گوییم.» امام فرمود: «آیا تو نمی دانی که اصحاب کهف همگی پیر بودند؛ امّا خدا به سبب ایمانشان به آنان فتیه [جوانمردان] نام داده است. هر کس به خدا ایمان داشته باشد و تقوا پیشه کند، جوانمرد است.»
ب ـ بر اساس آیات 13 و 14، خداوند در برابر ایمان اصحاب کهف، بر هدایتشان افزود (فزدناهم هدی) و دلهایشان را بر آن اعتقاد حق، محکم و استوار کرد(رَبَطنا عَلیّْ قُلوبِهِم). آری، بدونشک کسانی که به دعوت پروردگار جهان، پاسخ مثبت می دهند، از لطف او برخوردار می شوند و در دنیا و آخرت مورد حمایت او قرار می گیرند. ج ـ یکی از درس های مهم این آیات، پرهیز از تقلید کورکورانه است. اصحاب کهف، بی توجّه به آیین باطل نیاکانشان و تفکّر حاکم بر جامعه ی زمانشان، در پی دلیل و منطق بودند و از قوم مشرک خود گله می کردند که چرا برای انکار خود، دلیل درستی نمی آورند (لَو لا یَأتونَ عَلَیهِم بِسُلطانٍ بَیِّن).
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
به کانال منتظر هرگز نمی میرد بپیوندید
👇
@motazer_zohor_113