⭕️ شرحی از انسان کلّی و آیدئای انسانیت (۲)
💠 نکته ی مهم این است که نه تنها افراد انسان در انتهای انسانیّت خویش به حقیقت کلّی انسان و آیدئای مشترکِ انسانیت میرسند، بلکه از ابتدا نیز فیض و بهره های خود را از آن حقیقت بزرگ گرفته اند.
آن کلّیِ انسان، ریشه و تنه است و این افراد جزئی انسانی، شاخ و برگ هایند. پس اصل اوست و اینان فروعات حقیقت اویند.
همچنانکه پرتوهای خورشید بی وجود خورشید، فاقد نور اند؛ و کلمات و آیات قرآن در خارج از حریم قرآن، حرمتی ندارند. پس افراد انسان نیز به اصل انسانیّت، انسان اند و جملگی نمایانگر شئونات و اطوار اویند.
💠 «اصل اوست» جمله ای تزئینی نیست؛ و اثر این کلام، صرفا متوقف در مباحث هستی شناختی نیست. بلکه در ارزش گذاری های زندگیِ آدمی نیز موجب تغییراتی بنیادی و اساسی است.
💠 ما نقش فردی خود را در حیات اجتماعی انسان، بسیار بیش از آنچه واقعا هست، پنداشته ایم. امّا از ناحیه ی جزئیت، اثری که بار می آید، نزدیک به هیچ است!
حقیقت آن است که تمامی وقایع تاریخی و حوادث اجتماعی، تطوّر در شئون همان انسان کلّی و ابعاد متنوّع آیدئای انسان است.
اساسا ما زاویه ی تحلیل آثار و اقدام را، از ناحیه ی جزئیّت به سوی کلّیت گرفته ایم. حال آنکه می بایست زوایه ی تحلیل را از ناحیه ی کلّیّت به سوی جزئیّت در نظر داشته باشیم.
.