داشتم دلقی و صد عیب مرا می‌پوشید خرقه رهن می و مطرب شد و زنار بماند 🍃رندی عجیبی توی این بیت هست، اینقدر که خنده میاره به لب آدم... 🍂میگه من ظاهرم شبیه آدمای پرهیزگار بود. یه دلق (لباس درویشی) داشتم که چون سر تا پای منو می‌پوشوند کسی نمی‌فهمید واقعاً چه آدمی هستم. 🍃می‌خواستم یه شب خوش باشم، رفتم شراب و مطرب بیارم، چون پول نداشتم همین دلق رو رهن (گرو) دادم به می فروش و زنّاری (کمربندی که مسیحی‌ها می‌بستن تا بین مسلمون‌ها شناخته بشن) که به کمرم بود پیدا شد و همه فهمیدن من آدمی که تا حالا تظاهر می‌کردم نیستم! 🚀 اگه دوست علاقه‌مند به ادبیات داری براش بفرست 😉 💡@MrMc_ir 🌐 MrMc.ir