🔰
تبیین نظریه ولایت فقیه و نسبت میان نظام و مردم بر اساس کتاب طرح کلی
✍به قلم استاد
اندیشکده مستعدان، حجت الاسلام و المسلمین
#دهبان
قسمت اول
مقدمه
نوع مدیریت وحکومت جامعه شیعی حتی در دوران حضور معصومین ع (و عدم دسترسی مردم به ایشان) نوع اداره فقیه مدار بوده چه برسد به جامعه ی پسا غیبت کبری. حضرات ائمه (ع) بعد از تشکیل مکتب تشیع ابتدا با تعیین وتعریف وکلا وایجاد شبکه ای منسجم در شیعه مردم را به هم گره زده وبه وسیله شدیدترین گزاره های اجتماعی به هم متصل و درهم تنیده کردندوسپس آنان رابا خود مرتبط نمودند.یعنی تشیع ازمکتب به سازمان مبل شد.بعد ها ودر زمان امام هادی ع این شبکه وکلا ارتقاء یافت وهمزمان به شبکه فقهاء تبدیل شد. جایگاه وکیل از یک امینِ مالی چنان مستحکم شدکه مراجعات فقهی و اعتقادی ومعضلات هم به ایشان روانه می شد.این یعنی شبکه فقهاء کم کم وظایف سنگینی بر دوش خود احساس کردند. ابتداء این امر از زمان امام ششم رخ داد و ادامه شبکه وکلاء موسی بن جعفر ع چنان شیعه را بی نیاز ازحکومت کرد که نه تنها نیاز های مالی بلکه نیازهای قضائی، فقهی اعتقادی و اخلاقی و... هم توسط راویان و شاگردان امام ششم و هفتم بر طرف می شد به عبارتی باید گفت اهل بیت (ع) تشکیل "دولت پنهان" یا "دولت در دولت" را برای شیعه کلید زدند.
ولایت فقیه
اگرچه انسان موجودی مختار است و برای پاره ای از وقائع زندگی اش تصمیم گیری می کند، اما مسائلی وجود دارد که تصمیم گیری فردی درآن معنا ندارد مثل جنگ و صلح.در اینگونه موارد ما بایدسراغ فردی برویم که خداوند سیطره بر امور اجتماعی را در اختیار او نهاده است.
بنابراین ولایت و زمام امور و ثروت های جامعه باید در اختیار یک حاکم عادل که ازجانب خدا معین شده باشد تاجامعه مسیر درستش را طی کند.( خامنه ای سید علی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن- جلسه 2 /48) حاکم عادل و الهی گاهی با نام ومشخصات تعیین می شود و گاهی بطور کلی و با نشان مشخص می شود.آنگاه صفات گفته شده در زمان، بر افراد تطبیق می شود.( خامنه ای سید علی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن- جلسه 24 /432) امام جامعه اسلامی یعنی کسی که او پیشوا است وجامعه باید دنبال او راه بیفتد، پس حتما باید ازسوی خداوند تعیین گردد. (همان/ 433) از این رو باید بی تردید اذعان کرد: ترکیب جمهوریت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل وپیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.( بیانیه گام دوم انقلاب / 18)
رجال دین باید اقتدار سیاسی جامعه را در اختیار بگیرند، مرجعیت همه جانبه دینی در عرصه سیاست را باید بپذیرند،اسلام نه تنها فرمان به تشکیل این نظام می دهد بلکه آن را ضروری می داند.
جامعه ولائی
بعد از تغییر یک نظام از طاغوتی به یاقوتی و از دیکتاتوری به جمهوری و نظام ولایت فقیه، خودِ چهارچوبها تغییر کند،اما ممکن است ذهن ها هنوز انتظار شاهانه و دیکتاتورانه از نظام ولائی داشته باشد! این یعنی ولائی شدن جامعه زمانبر و نیازمند تربیت است.
معنای ولایتمدار شدن جامعه چیست؟ اگر از لایه های ژورنالیستی و سطحی آن عبور کنیم، ولایت درمعنای اول:
یعنی به هم پیوستگی، همفکری، هم جبهگی و وابستگی و تشکیل یه شبکه منسجم و محکم درمیان مومنان است.( خامنه ای سید علی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن- جلسه 23 /413)
در روایت درباره این معنای ولایت می فرماید: جامعه مانند یک پیکر واحد هستند و به شدت به هم و به خداوند اتصال دارند.( مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ جَمِيعاً عَنِ اِبْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ: اَلْمُؤْمِنُ أَخُو اَلْمُؤْمِنِ كَالْجَسَدِ اَلْوَاحِدِ إِنِ اِشْتَكَى شَيْئاً مِنْهُ وَجَدَ أَلَمَ ذَلِكَ فِي سَائِرِ جَسَدِهِ وَ أَرْوَاحُهُمَا مِنْ رُوحٍ وَاحِدَةٍ وَ إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً بِرُوحِ اَللَّهِ مِنِ اِتِّصَالِ شُعَاعِ اَلشَّمْسِ بِهَا. الکافي ج۲ ص۱۶۶ ) این چنین جامعه ای هیچ گاه شکست نخواهدخورد، یعنی ولایت جامعه را قوی می کند، عنصر قدرت در جامعه اسلامی ولایت است.
درمعنای دوم ولایت:
در جامعه مومنان یعنی مومنین از جامعه کفار بطور کامل جدا شوند جدایی به معنایی عدم پیوستگی و عدم نفوذ غیر مومنان بر ایشان.( خامنه ای سید علی، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن- جلسه 24 /429) بنابراین ازلحاظ روابط خارجی، یک ذره تاثیری ازجناح های ضد اسلامی یا غیر اسلامی، مخصوصاً ضد اسلامی،ممنوع است. حق ندارد جامعه اسلامی و امت اسلامی که پیوند خودش را با دنیای خارج از اسلام، جز به صورت فرادست بودن، بالادست بودن، برقرار کند.( همان)
❇️ عضو کانال
اندیشکده مستعدان شوید