⭕️
#پسرک_فلافل_فروش
🔶
#بركت
بركت در مال چيزی نيست كه با مفاهيم مادي و دنيايی قابل بحث و توجيه باشد.
برخی افراد بودند كه آنچه را كه خدا در اختيارشان نهاده بود براي رفع مشكلات مردم قرار می دادند و خدا هم از خزانه غيب خود مشكلات مالی آنها را برطرف می كرد.
✨ً مثال، شهيد
#ابراهيم_هادي.
دوستی ميگفت: يک شب
#ابراهيم را ديدم که در کوچه راه ميرود. پرسيدم: کاري داری؟
گفت: از صبح تا به حال کسی از بندگان خدا را نديدم که مشکل مالی داشته باشد و من بتوانم مشکل او را برطرف کنم. برای همين ناراحتم.
#ابراهيم هادی هيچ گاه پول را برای خودش نخواست، بلكه با پولی كه به
دستش می رسيد مشكلات بسياری از رفقا را برطرف می كرد.
بارها شده بود كه مسافركشی ميكرد و پول آن را خرج هيئت و يا افراد نيازمند می كرد.
اين ويژگيهای شهيد
#ابراهيم_هادي برای
#هادی_ذوالفقاري خيلي جالب بود.
هادي ذوالفقاری
#ابراهيم را خيلي دوست داشت براي همين سعی ميكرد
مانند اين شهيد عزيز با درآمد خودش مشكلات مردم را برطرف كند.
يادم هست كه در تهران تصوير نسبتاً بزرگ
#شهيد_ابراهيم_هادي را جلوی
موتور نصب كرده بود و اينطرف و آنطرف ميرفت. هادي هم از خدا خواسته بود كه بتواند گره از مشكلات خلق خدا برطرف كند.بايد اشاره كرد كه نشستن و دعا كردن، برای اينكه خداوند بركت خود را نازل كند، در هيچ روايتی وارد نشده.
انسان اگر می خواهد به جايي برسد، بايد تلاش كند. زماني كه هادی ذوالفقاری در تهران بود و در بازار آهن فعاليت ميكرد، هميشه دست خير داشت. خصوصاً برای هيئتها بسيار خرج ميكرد.
هادي ميگفت بايد مجلس امام حسين علیه السلام پررونق باشد. بايد اين بچه ها كه به هيئت می آيند خاطره خوشی داشته باشند.
هر بار كه براي هيئت و يا كارهای فرهنگي مسجد احتياج به كمك مالی
داشتيم اولين كسی كه جلو می آمد هادی بود. هميشه آماده بود برای هزينه كردن.
يك بار به هادی گفتم: از كجا اين همه پول ميياری؟ مگه توی بازار چقدر بهت حقوق ميدن؟
خنديد و گفت: از خدا خواستم كه هميشه براي اينطور كارها پول داشته
باشم. خدا هم كمكم ميكنه. پرسيدم: چطوری؟
گفت: بايد تلاش كرد. بعد ادامه داد: برای اينكه برخي خرجها رو تأمين كنم، بعد از كار بازار آهن، با موتور كار ميكنم. بار می برم، مسافر و... خدا
هم توی پول ما بركت قرار ميده.
هادي در نجف هم دست از اين كارها بر نمی داشت.
بسياري از طلبه های نجف از فعاليتهای هادی ميگفتند و اينكه نميدانستند
هادی از كجا پول می آورد، اما كارهای خير ماندگاری از خود به يادگار ميگذارد.
زمانی كه هادی شهيد شد، چند نفر از طلبه ها آمدند و خاطرات خود را از
هادی بيان كردند.
يكي می گفت: اين عبايی را كه دارم هادي برايم خريد، ديگری به نعلين خود اشاره كرد.
يكي ديگر از آنها از لوله كشی آب خانه اش ميگفت و...
هادي براي تأمين هزينه اين كارها در نجف كار ميكرد. اين اواخر كاري كرده بود كه مسئولان گروههای نظامی مردمي حشدالشعبي حسابی به او اطمينان داشتند.
هميشه پول در اختيار او می گذاشتند تا براي كارهای فرهنگی كه در نظر دارد هزينه كند.
👉
@mtnsr2