آرکو:
در حالی که مَل مثل عقاب روی سرم وایساده تو حالت نشسته و دست از پا دراز تر در حالی که پشتم به مَله سرمو به عقب خم میکنم که صورتم روبه روی صورت مَل که پایینو نگاه میکنه باشه*
دستامو بهم میزنم*
_خببب
من میخوام از اینا..
اشاره ای ب لباس فرم مَل میکنم.*
_از این خفنا با کلاه کج بپوشمو توی یه ماشین مدل بالای پلیس لم بدم؛
لم میدم به زانو های مَل و لش میکنم که نشون بدم چجوری لم میدم*
_با این قهوه ها تو لیوان مخصوص با آژیر تو خیابونای شهر رانندم بگردونتم.
بعدش یکی بهم بیسیم بزنه گزارش بده؛
منم برم سر وقتش
در ماشین باز کنمو سیگارمو بندازم زمین با پا لهش کنم.
بعد زل بزنم تو تخم چشماش و بگم..
یهو تکیمو ور میدارمو بلند میشم* میچرخم سمت مَل و چند تا از انگشتای دستمو میبندم که به حالت تفنگ در بیاد*
رو پنجه پا خودمو میکشم بالا که قدم به مَل برسه*
با این وجود متاسفانه نمیرسه*
اینبار دستمو به سمت بالا میکشم که تا روی پیشونی مَل برسه*
_تو شهر منو بهم زدی؟؟؟
بنگ بنگ
دست اسلحه شدمو فوت میکنم*
#Little_part_role
#Text
-
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-