🧔🏻
#دوست_شهید_من ❤️
🌹 شهید مدافع حرم
#حمیدسیاهکالی
2️⃣1️⃣ از مستمند خجالت کشیدم 😔
🔸 یک شب به حمید گفتم:
➖ حمید جان تا تو بری زباله ها رو ببری سر کوچه من سفره شام را انداختم.
سفره را انداختم اما حمید خیلی دیر کرد. قبلاً هم برای بیرون بردن زباله ها چند باری دیر کرده بود. در ذهنم سوال شد 🤔 که علت این دیر آمدن چه میتواند باشد. وقتی برگشت پرسیدم :
➖حمید آشغالها را میبری مرکز بازیافت سر خیابون این همه دیر میای⁉️
مایل نبود حرف بزند اصرار من را که دید گفت:
➖ راستش یه مستمندی معمولاً سر کوچه می ایسته من هر بار از کنارش رد بشم سعی می کنم بهش کمک کنم 💸 اما امشب چون پول همراهم نبود خجالت کشیدم 😓 که این آقا رو ببینم و نتونم بهش کمک کنم . برای همین کل کوچه رو دور زدم تا از سمت دیگه برگردم خونه که این مستند را نبینم و شرمنده نشم ‼️
✅ از این کارهایش فیوز می پراندم. حس میکردم شبیه دونده ای هستم که داخل یک مسابقه شرکت کرده ام من افتاد و خیزان مسیر را میروم ولی حمید با سرعت از کنار من رد میشود. این حس را داشتم که هیچ وقت نتوانم با همین سرعتی که حمید دارد پیش میرود حرکت کنم ...
📚کتاب «یادت باشد...» ❣️ صفحه ۲۱۱
🌞صبح ها با:
#دوست_شهید_من بشاش و سرحال با ما همراه باشید😍