🔵في متجر للمواد الغذائية (2) سعيد: محمد شما امروز بعد از ظهر به كجا مي رويد؟ سعيد: محمد انتما الي اين تذهبان بعد ظهر اليوم؟ محمد: به فروشگاه مي رويم. محمد: نذهب الي المتجر. سعيد: به كدام فروشگاه مي رويد؟ به فروشگاه كتاب مي رويد؟ سعيد: الي أي متجر تذهبان؟ تذهبان الي متجر الكتب؟ محمد: نه. ما به كتاب فروشي نمي رويم. ما به سوپر ماركت مي رويم. تو چيزي لازم داري؟ محمد: لا. نحن لا نذهب الي محل بيع الكتب. نحن نذهب الي السوبر ماركت. أتحتاج شيئا؟ سعيد: آري. فكر مي كنم چند تخم مرغ ويك بسته پنير لازم دارم. سعيد: نعم. أظن أحتاج عدة بيضات وعلبة جَبْن ٍ واحدة. محمد: باشد. من برايت مي خرم. محمد: حسنا. انا اشتري لك. سعيد: خيلي ممنون. زحمت مي كشي. سعيد: شكراً جزيلاٌ. تكلف نفسك.   @nami_zaban https://eitaa.com/joinchat/392560975Cfd96b41e4b