🔻 خدا حاج محمدجواد شکّرین را رحمت کند که در مدرسه‌ی صدر اصفهان بود و بیش از صدسال عمر کرد. 🔸 من دیدم در پشت قرآنی نوشته بود: «یوشع نبی را خواب دیدم که به من فرمود محمدجواد، صد و سی‌ودو سال عمر می‌کند.» 🔹 وقتی رضاشاه شروع به سربازگیری برای خدمتِ اجباری میکند، ایشان هم خودش را معرفی میکند. کارت معافیت به او میدهند که من دیدم زیر عکس یک مرد شصت ساله نوشته بود: به علت کهولت سن از خدمت اجباری معاف است. 🔸 پیرمرد باصفایی بود که ازدواج هم نکرده بود. حجره‌ای تقریباً سه متر در سه متر داشت که اصلاً چراغ هم نداشت. غالبا نان میخرید و نان خالی میخورد و گاهی هفته‌ای یکبار کسی دعوتش می‌کرد یا غذایی برایش می‌آوردند. 🔹 گاهی آنجا که می‌رفتم میدیدم حدود نیم کیلو شکر در آب ریخته تا خودش حل بشود و بخورد. 🔸 سجده‌های طولانی خیلی داشت. سه‌ساعت، چهارساعت سجده کردن در شب و نصف شب کار آسانی نیست! 🔹 گاهی من به دیدارش که می‌رفتم یک‌ساعت، یک‌ونیم‌‌ساعت بیرون از حجره می‌ماندم و از گوشه‌ی درب که باز بود میدیدم هنوز در سجده است. 🔸 طلبه‌های مدرسه‌ی صدر با او شوخی می کردند. خودش میگفت: «طلبه آمده به من میگوید مرا می‌شناسی؟ به او گفتم: همه‌ی شما را می‌شناسم، صغیر و کبیرتان را می‌شناسم.» با لهجه‌ی اصفهانی غلیظ هم صحبت می‌کرد. ایشان خواب‌ها و حالاتش را می‌نوشته است. 🔹 ایشان آن روایت را که وقتی اعمال، آسمان به آسمان می‌رود، چگونه ملائکه اعمال را بررسی می‌کنند و از کجا برمی‌گردانند را خیلی می‌خواند (بحار الأنوار ج‏۶۷ ؛ ص۲۴۶) روایت مفصلی است که شرح می‌خواهد. 🔸 با مرحوم کشیکچیِ بازار قنّادها که الآن در تخت‌فولاد اصفهان دفن است رفیق بوده است. ایشان از قول مرحوم کشیکچی نقل می‌کرد که یک روز به میدان شاه آمدم. یکدفعه دیدم شمشیری به من حمایل شد. دست بر قبضه‌ی شمشیر گذاشتم و گفتم: «کاری بکنم که مالک اشتر کرد و این جمله را ده‌ها و صدها بار گفتند.» این جریان برای مرحوم کشیشکچی بوده است. 🔹 در انقلاب و زمان حکومت نظامی هم ایشان سرش را پایین می‌انداخت و می‌آمد و می رفت و کاری به این مسائل نداشت. گاهی ارتشی‌ها دورش را می‌گرفتند، ولی با این پیرمرد کاری نداشتند. یک نانوایی کنار مسجد نو و یک نانوایی کنار مسجد حاج‌محمدجعفر بود که نانش را از این‌ها می‌گرفت. 🔸 شخصیتش محیط و لطیف بود و خیلی لطافتش بالا بود؛ یک زمانی به خانه‌ای مهمانی رفته بود که خانم خانه در حال عادت ماهانه غذا درست کرده بود، ایشان فهمیده بود و غذا را نخورده بود. کد ۸۳۴ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌