باتورجبهمنی👆
"زمانی که به دو کوهه رسید، کاروان شهدا به سمت مقتل حرکت کرده بود!"
🔷به روایت دوست و همرزم شهید:👇
تورج بهمنی در اواسط تیرماه ۶۷ برای کنکور به مرخصی رفت و به تهران بازگشت اما بلافاصله و با عجله خودش را به دوکوهه رساند چون دلشوره داشت خودش هم نمیدانست چرا دلشوره دارد.
وقتی به دوکوهه و ساختمان گردان عمار رسید هیچکس به غیر از چند نفر از برادران تدارکات باقی نمانده بود.
تازه فهمید چرا آنهمه دلشوره داشت، کاروان شهدا به طرف مقتل حرکت کرده بود.
با تیم تدارکات شبانه خودش را به اول تنگه ابوقریب رساند. یوسف جانمحمدی می گوید: ما چند نفر نیروی خبره ی عملیات دیده جهت مخابرات کم داشتیم خصوصا گروهان اول که قرار بود با دشمن در بیرون از تنگه درگیر شود و الباقی گردان مواضع دفاعی را قرار بود محکم بکنند.گروهان شهید باهنر را، لاجرم بایک بی سیم چی کم تجربه راهی کردیم و از این بابت هم نگران بودیم . ساعت حدود ۱ شب بود و خبری از ماه نبود، در آن تاریکی و ظلمات و سکوت یک وقت صدای برخورد پوتین به آسفالت به گوشم می رسید تعجب کردم !این کیه که با عجله بطرف ما می آید؛ جلو که آمد دیدم به به ! چهره ی خندان و روحیه بخش تورج بهمنی بود، تو گویی ماه که به دنبالش میگشتم خود نمایان شده بود!
بهش گفتم:
تورج !! تویی!
گفت: "بله منم "
گفتم: اینجا؟؟
گفت: " یه حسی، یه نیرویی! نگذاشت تهران بمانم ، چون قول داده بودم، زود آمدم ،مرد و قولش! وقتی رسیدم دوکوهه کم مانده بود از غصه بمیرم همه رفته بودند و من جامانده بودم، خدا رو شکر بچه های تدارکات داشتن اقلام را می آوردند جلو، که فورا پریدم عقب تویوتا. "
چون در تقسیم بندی تورج از قبل بی سیم چی گروهان شهید باهنر بود پرسید گروهان کجاست؟ گفتم رفتن جلو برای درگیری، بهم ریخت گفت من باید بروم..
آن شب با عجله آمد و با عجله هم خودش را به گروهان رساند و بلافاصله آخرین تماسش را از آنجا با ما گرفت و سرانجام در وسط معرکه دشت ابو قریب با عجله به سوی شهدا پرکشید و در نیمه شب ۲۰ تیرماه ۶۷ بهشتی شد .
از قافله ی گلهای سرخ
به یاد شهید تورج (ابوالفضل) بهمنی
بیسیم چی
#گروهان_شهید_باهنر
#گردان_عمار
#لشگر_عملیاتی۲۷ محمد رسول الله (ص)
شهادت: تنگه ابوقریب ۱۳۶۷
شادی روح مطهرش صلوات
#جامانده
@nmotahari7