.
♦️
امام صادق (ع) و آهوی پناهنده
داود پسر کثیر رقی میگوید:
با جمعی در محضر امام صادق (علیه السلام) به جایی میرفتیم، در راه آهویی نر نزدیک امام آمد مطلبی را گفت و با حرکات و صدای مخصوص خود التماس میکرد،
امام (علیه السلام) فرمود:
انشاء الله انجام میدهم. آهو راهش را پیش گرفت و رفت.
مرد بلخی که با ما بود گفت: یابن رسول الله! امروز چیز شگفت انگیزی دیدیم، آهو چه میگفت؟
حضرت فرمود: این حیوان به من پناهنده شد، گفت:
یکی از شکارچیان مدینه همسرم را شکار کرده و دو بچه شیرخوار دارد که باید از شیر مادر رشد نمایند.
از من خواست نزد صیاد رفته، همسرش را خریده، آزاد کنم من نیز ضامن شدم این کار را بکنم......
پس از آن امام به مدینه برگشت و ما در خدمتش بودیم، ماده آهو را از شکارچی خرید و آزاد کرد.
آنگاه رو به حاضرین کرد و گفت:
آنچه را که دیدید از اسرار ما بود، اسرار ما را پیش نا اهلان نقل نکنید.
زیرا کسی که اسرار ما را فاش کند ضررش برای ما از دشمنان ما بیشتر است.
📔 بحار الأنوار: ج۴٧، ص١١١
#امام_صادق #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia