.
✨
شفاعت جد حسین (ع)
سلیمان اعمش روایت میکند که گفت: ما مشغول طواف بودیم، ناگاه شنیدیم مردی میگوید:
خدایا مرا بیامرز گر چه میدانم نخواهی آمرزید. وقتی من از او راجع به این مأیوس بودنش جویا شدم گفت:
من یکی از آن چهل نفری بودم که سر امام حسین را از راه شام برای یزید بردیم.
وقتی از کربلا حرکت کردیم و در اولین دیر نصارا پیاده شدیم، سر امام حسین بر فراز نیزه قرار داشت.
در آن حین که مشغول غذا خوردن شدیم، ناگاه دیدیم، دستی با قلم آهنی با خون این سطر را بر دیوار نوشت:
آیا امتی که امام حسین (علیه السلام) را شهید نمودند، جا دارد که روز قیامت به شفاعت جد حسین چشم داشته باشند؟!
ما شدیداً دچار جزع و فزع شدیم؛ یکی از ما تصمیم گرفت آن دست را بگیرد ولی غایب شد و آن شخص بازگشت.
📔 بحار الأنوار: ج۴۴، ص٢٢۵
#امام_حسین #داستان_کوتاه
🔰
@DastanShia