. یا درد دل خانم سلام الله علیها با امام حسین علیه سلام در ایام یا رفته توان از جان من اشگ جاری از چشمان من چشم انتظارت ماند ه ام داداش سر و سامان من داداش یکه و تنها شدم بی تو چون خود زهرا شدم هر دم راهیه صحرا شدم داداش بی کسم تنها کسم دانم میشوی فریاد رسم آخر من به تو کی میرسم حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش من دیده ام شام بلا سرها به روی نیزه ها طفلان بی آب و غذا تن های سر از تن جدا هر شب طعنه و زخم زبان داداش من چه گویم الامان طفلت هی میگفت پیشم بمان میخورد سیلی و مشت و لگد میگفت پس اجل کی میرسد عمه از تنم خون میچکد حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش دارم به لب من این دعا دائم بگویم ای خدا یعنی شود داداش من بازم ببینم کربلا با یاد تو من جان میدهم جان با لب عطشان میدهم جان با چشم گریان میدهم شکر حی داور را کنم آخر عمر خود را سر کنم دائم یا آن مادر کنم حسین من زینبم من زینبم من زینبم داداش شعر از سائل حضرت زینب سلام الله علیه ها 👇