#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
باران گرفت تا که به سوی تو پر زدم
باران کنایه بود که بر چشم تر زدم
میخواستم به ساحت عشقت سفر کنم
دیوانه وار سنگ غمت را به سر زدم
بعداز فراق تو به خودم آمدم ، که حیف
من روزگار وصل خودم را نظر زدم
با عاشقان نشستم و گفتند از سحر
از نیمه شب نشستم و در را سحر زدم
درد فراق خورده گره با سکوت پس
آرام درد خوردم و آرام در زدم
از عمر بی تو رفته نصیبی نبرده ام
خسران زده منم که به عمرم ضرر زدم
تنگ غروب ،سرخی آتش، دلم که سوخت
آوای نینوای تورا از جگر زدم
بعد از تو شد هرآنچه که با بودنت نشد
دیگر مپرس از چه بر آن چوبه سر زدم
میبرد هرکه نام تو را شمر میرسید
من بیشتر حسین گفتم و او بیشتر زدم
محمدجواد مطیع ها
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
ویرانه خانه، چیدمان لازم ندارد
آتش گرفته، سایه بان لازم ندارد
تسلیم تقدیرم هرآنچه یار خواهد
گردن شکسته، ریسمان لازم ندارد
هر چه کشیدم از غم دوری کشیدم
سختی این هجران، بیان لازم ندارد
خوبان درگاهش به دیدارش رسیدند
حتما مرا صاحب زمان لازم ندارد
عمری گذشت و یک نفس با او نبودم
عاشق به دور از عشق، جان لازم ندارد
از ما گرفت آغوش گرمش را فراقش
نوکر مگر کهف امان لازم ندارد؟!
او خواست از گریه کنان باشم و گرنه
اشک مرا این آستان لازم ندارد
باید که جان داد از غم جانسوز جدش
داغ عظیمش، روضه خوان لازم ندارد
دیر آمدی خیلی هلال از شَط به مقتل
دیگر حسین آب روان لازم ندارد
از سنگ ها گیرم به هر صورت گذشتیم
قاری قرآن، خیزران لازم ندارد
محمدجواد شیرازی
@navaye_asheghaan
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
غافلم، باز خبردارم کن
یوسف فاطمه، بیدارم کن
بار سنگین گناه آوردم
از سر لطف، سبک بارم کن
ای طبیبی که پی بیماری
نظری بر دل بیمارم کن
آمدم توبه کنم، پاک شوم
مهربان... خالی از اغیارم کن
کمکم کن نروم سمت گناه
با کتک هم شده وادارم کن
بین عشاق حسین بن علی
بی بهایم، تو بهادارم کن
آمدم بین عزا جان بدهم
کشته ی قافله سالارم کن
وسط گریه، میان روضه
لحظه ای لایق دیدارم کن
بر غم ذبح عظیم اصغر
تا خود حشر گرفتارم کن
محمدجواد شیرازی
@navaye_asheghaan