#حضرت_زینب_س_مدح_و_ولادت
شروع میشود این شعرِ تازه با زینب
مگر که گوشهی چشمی کند به ما زینب
هزار فاطمه گفتم هزار تا زینب
سلام حضرت بانو! سلام یا زینب!
بغیر تو ز تمامی خلق دل کندیم
به چادر تو همیشه دخیل میبندیم
حیا به پاکی تو اقتدا مکرر داشت
علی به یُمن تو در خانهاش دو کوثر داشت
خوشا بهحال حسینی که چون تو خواهر داشت
و با تو فاطمه آیینه در برابر داشت
میآید از گل سجادهی تو عطر خدا
فدای نافلههایت عقیلهی طه
اراده کرد خدا تا به عشق جان بدهد
به خاکِ سردِ زمین، نور آسمان بدهد
تورا نشان تمام پیمبران بدهد
که پیش صبر شما، صبر، امتحان بدهد
به آستان شما، کوه، سجده خواهد کرد
و هر مجاهدِ نستوه، سجده خواهد کرد
تو آمدی و کس و کار من شدی بی بی
میان حادثهها شیر زن شدی بی بی
شبیه مادر خود ممتحن شدی بی بی
کِسای روی سر پنج تن شدی بی بی
همیشه ذکر لب اهل بیت نام شماست
منم غلام کسیکه خودش غلام شماست
ظهور عزت پروردگار، خطبهی تو
کلاس صبر، کلاس وقار خطبهی تو
قرار داده به هربی قرار، خطبهی تو
دمی شد از دودم ذوالفقار، خطبهی تو
کشاندهای تو به حیرت همه نظرها را
زبان سرخ تو بر باد داده سرها را
پناه امت پیغمبر است چادرتان
زمان وحشت ما سنگر است چادرتان
یقین که فاتح صد خیبر است چادرتان
و سایبان، وسط محشر است چادرتان
ندیده «مردی» دوران به مردیِ این زن
که رفته است به جنگِ عقیده با دشمن
اگرچه رنج و بلا دید جا نزد اصلاً
به راه عاشقیاش پشت پا نزد اصلاً
به جز حسین کسی را صدا نزد اصلاً
و دست رد به غم کربلا نزد اصلاً
درست مثل علی در نبردها غوغاست
شجاعتش بهخدا چون شجاعتِ زهراست
عقیله بود ولی در حصار غربت بود
هجوم درد به قلبش ورای طاقت بود
همیشه سهمیهاش از جهان مصیبت بود
دلش شکستهی گودال بود و غارت بود
نرفته است ز یادش هجوم سر نیزه
سری که ذبح شد از پشت و رفت بر نیزه...
✍
#سیدپوریا_هاشمی