#⃣
#فیش_روضه_حضرت_زهرا
#⃣
#حضرت_زهرا
#⃣
#فاطمیه
"اللّهمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ وَ ابیها وَ بَعلِها و بَنیها وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَددِ ما احْاطَ بِه عِلْمُکَ
صلی الله علیکِ یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمة الزهراء...
لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حقّكِ يامولاتي يا فاطمة الزهراء
يا رَبَّ الزَّهرا، بِحق الزَّهرا، اِشف صَدر الزَّهرا، بظهور الحُجُّة، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة
برات وصل امضاء میشد ای کاش
گره از کار دل وا میشد ای کاش
برای دیدنت ای حضرت اشک
دو چشمانم چو دریا میشد ای کاش
سحرگاهی به یمن مقدم تو
سرای ما مصفا میشد ای کاش
*یابن الحسن! آقاجان!...*
میان زمره ی چشم انتظاران
ز رحمت نام ما جا میشد ای کاش
مسیر وصل ما هم چو شهیدان
به سوی آسمان ها میشد ای کاش
دم آخر تن صد پاره ی ما
غبار راه زهرا میشد ای کاش
*ایام فاطمیه است دارن شهدای گمنام رو میارن، شهر به شهر، محله به محله، هیات به هیات تشییع جنازه میکنن شهدایی که اقتدا به مادرشون فاطمه کردن، شهدایی که با استخوان های شکسته برگشتن تا پشتیبان ولایت و کشور باشن، مثل مادرشون فاطمه که تا لحظه ي آخر عمرش، تا آخرین نفسش، با پهلو و بازوی شکسته پشیبان علی بود...
گفت: علی جان! بذار من در رو باز کنم، آخه من یک زنم اینا بفهمن یه زن پشت دَرِ بر میگردن، علی جان! من دختر رسول الله هستم، اینا دیدن بابام چقدر به من احترام میذاشت، اینا بفهمن فاطمه قُرَّةَ عینِ الرَّسول پشت دَرِ بر میگردن، اینا زن هاشون بهشون گفتن من بارِ شیشه دارم، اینا میدونن من باردارم، اگه بفهمن من پشت در هستم بر میگردن...
اما ملعون دومی توی نامه اش نوشت: معاویه! وقتی فهمیدم فاطمه پشت درِ عقب رفتم( ای کاش عقب نرفته بود) اما معاویه یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم، چنان با لگد به در زدم صدای شکستن استخوونای فاطمه رو شنیدم...
در و شکستند
با یک ضربه سره مادر و شکستند
بد جوری غرورِ حیدر و شکستند
در و شکستند
چهل نفری زدن
تا دیدن تو فاطمه پشت دری زدن
تا دیدن تو پشت در بی سِپری زدن
بمیرم من، پشت در چه بلایی سرت اومد ای داد
بمیرم من، در سوخته توو شعله به روی تو افتاد
بمیرم من، ای وای مادر
*چه اتفاقی افتاد پشت در؟ خودِ بی بی فرمود:«وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی»آتش زبانه میکشید و صورتم را می سوزاند...
«وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی»من با صورت به زمین افتادم «وَ اَنَا حٰامِل» من باردار بودم...*
زهرا پشت دره
بار شیشه داره و آتیش در بدجور شعله وره
باور نمی کنم
این که دارن میزنن باهم دیگه ناموس حیدره
یادمه اون، لحظه ایکه، پهلوی تو، شکست مادر
بد زدنت، اون دو نفر، بازوی تو، شکست مادر
زمین خوردی، توی شعله تموم تن و بدنت سوخت
زمین خوردی، دله مضطر و خونجگر حسنت سوخت
زمین خوردی، ای وای مادر
* مادر سادات که زمین خورد، فضه رو صدا زد، فضه ی خادمه اومد کمک، شاید اسماء هم اومده باشه براي كمك، بچه های بی بی هم اومدن کمکش، اما من میخوام بگم دلا بسوزه برای عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها کربلا، گودیِ قتلگاه، یکه و تنها کنار بدنِ بی سر ابی عبدالله، آیا کسی اومد کمک بی بی...؟ آیا کسی عمه ی سادات رو یاری کرد؟ چیکار کردن؟
یک نفر مانده بود در گودال
صد نفر میزدند زینب را
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر می زدند زینب را
تیغ ها مانده بود در بدن و
با سپر میزدند زینب را
* صل الله علیک یا ابا عبدالله... خدایا به اضطرار عمه ی سادات زینب کبری سلام الله علیها فرج امام زمان ما برسان، مرگ مارو شهادت در رکاب امام زمانمون قرار بده، رهبر عزیزمون حفظ بفرما، شر آمریکا و اسراییل به خودشون برگردان، مردم مظلوم لبنان و غزه را نصرت عنایت بفرما،
گناهان ما را ببخش و بيامرز ... تعجیل در ظهور آقا امام زمان ،شادی ارواح طیبه شهدا،امام شهدا، شادی روح اموات :رحمه الله من یقرا ،فاتحة مع اخلاص مع صلوات
┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄
#اَللّهُمَّعَجِّلْلِوَلِيِّکَالْفَرَجَ
#اللَّهُمَّاشْفِکُلَّمَرِیض
#کانال_وگروه_تخصصی_نوای_ذاکرین
#اشعار_مذهبی_بروزو_کاربردی
🪷
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
↙️
#خادم_الذاکرین_آرامش↙️
💠لینک کانال⏬
Eitaa.com/navayehzakerin2
💠لینک ابرگروه⏬
https://eitaa.com/joinchat/954466766C8b9b885ce9
@Aaramesh42 خادم کانال
╚═══💫💎═╝