#پرواز_با_نماز 4
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
نوجوان عزیز! سلام
امیدوارم رفیق های خوبی داشته باشی.
بعضی رفیق ها، رفیقای نانی هستن تا وقتی نون بِهشون بدی دور و برت پیدا شون میشه.
تا پول داری رفیقِتم، عاشقِ بند کیفتم.
برخی رفیق ها جانی اند ؛ موقع سختی و گرفتاری هم کنار آدم میمانند.
خدا از بعضی آدم ها گلایه داره. میگه :
هر دم که سرت به درد آید * نالان شوی و سوی من آیی
تا درد سرت شفا بِدادم * یاغی شوی و دگر نیایی
در خوشی ها منِ خدارو فراموش می کنی. در سختی ها مدام میگی خدا، خدا، خدا.
مثلِ شب کنکور ؛ شب امتحان، موقعی که بیمار و گرفتار میشی، تو بیمارستان صدای ناله ت بلند میشه، منو صدا می زنی.
خدا به حضرت داوود علیه السلام فرمود : «اُذْكُرْنى فى اَيّامِ سَرّائِكَ، حَتّى اسْتَجيبَ لَكَ فى اَيّامِ ضَرّائِك» در خوشی ها من رو صدا بزن تا وقتی در سختی ها صدام میزنی زودتر دعات رو مستجاب کنم.
آقا محسن با خدا رفیقِ نانی نبود، رفیق جانی بود.
دوستاش با هم قرار گذاشتند برن موج های آبی نجف آباد.
ایشون گفت : من اگر بیام نماز اول وقتم رو از دست میدم. بهش گفتن این حرف ها رو بذار کنار.
اگر دیر بیای باید به همه هفده، هجده نفرِ ما بستنی بدی. جریمه میشی!
گفت : باشه نماز اول وقتم رو ترک نمیکنم به همه شما هم بستنی میدم.
این شهید بزرگوار، شهید محسن حججی بود
روز عقدش روز عید غدیر خم بود. با دختری که خیلی دوستش داشت ازدواج کرد.
موقع عقد همه جمع بودند.
دوستش میگه یکدفعه دیدم محسن غیبش زد. کجاست؟
پیداش نکردم. این اتاق گشتم اون اتاق گشتم یک دفعه نگاه کردم داخل یک اتاق، دیدم توی سجاده نشسته داره نماز میخونه.
در خوشی ها خدا رو فراموش نکرد.
در خوشی ها خدا رو صدا بزن تا وقتی در سختی ها صدایش میزنی صدایت برایش آشنا باشد!