مادر که می شوی، یکباره دنیایت پراز تغییر می شود، تا دیروز باید به پای بهانه ها ی جورواجور و ناز و اداهای ناجورت صبرها می ریختند و تحملت می کردند، اما امروز مادری، باید به هربهانه ای در خزانه ی دلت صبوری جمع کنی، نه برای خودت، برای فرداها و مباداها! دیروز عشق برایت رنگارنگ بود و رویایی؛ امروز یکدست شده و حقیقی، عشق "هدف" شده و تو باید هزاران رنگ زندگی را به "رنگ عشق" درآوری، بسوزی ولی روشن نگه داری، بخندی و از هزاران غم نهفته در هزارتوی دلت دم نزنی، بخوابی، اما بیدارتر از همیشه و هشیارتر از بقیه! بیایی، بروی، بگردی و بگردی و بگردی، دورهمه بگردی تا زندگی در "دور" طبیعی خودش بگردد. تا دیروز تو بودی و یک دنیا ؛ امروز تو هستی و یک دنیای ! همه نیازمند مهر تواند برای دوام و ثباتشان، تو کیستی "مادر"؟!!! دنیای تو دنیای "تغییر" نیست، تو "تبدیل" گشته ای. @negaarbanoo