اگر حرف های دلم
بی اگر بود ..
اگر فرصت چشم من
بیشتر بود ..
اگر می توانستم از خاک
یک دسته لبخند
پر پر بچینم
تو را می توانستم
ای دور
از دور
یک بار دیگر ببینم ... !
#قیصر_امین_پور
#نگاربانو
@negaarbanoo
دلم گرفته ،
دلم عجیب گرفته است.
و هیچ چیز ،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه نارنج می شود خاموش ،
نه این صداقت حرفی ، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست،
نه هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی رهاند.
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد.
#سهراب_سپهری
#نگاربانو
@negaarbanoo
#بانگ_تفکر
آيـا وكيلم شما را به عقد دائمىِ....!
و بعد از چند بار چيدن گل و آوردن گلاب بالاخره با اجازه ى بزرگتر ها بله را مى گويند و به اصطلاح خودشان مى روند قاطىِ مُرغها..!
امّا از من به شما نصيحت بى "عشق" تن به وصلت ندهيد كه عاقبت اين عمل خطرناك خوشايند نيست!!
بى "عشق" ازدواج نكنيد كه آمار "طلاق" را بالا نبريد!!
بى "عشق" ازدواج نكنيد كه ريشه ى "خيانت" بخُشكد...!
بى "عشق" ازدواج نكنيد كه به محض ديدن دوست مجردتان نگوييد
(اگر عقل الانم را داشتم ازدواج نمى كردم)
لطفاً،براى رفع تكليف، دامن به اين فاجعه نزنيد..!!
و لطفا
قبل از همه ی این کارها تکلیف اصلی تون رو که شناخت معنی و درک مفهوم بالای "عشق" هست رو دنبال کنید
سپاس
#نگاربانو
@negaarbanoo
ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ؛
از ﯾﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺧﻨﺪﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ😁
ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ،ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﺵ ﺍﺷﻐﺎﻝﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ!
ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺎﺩﻩﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ!
ﻣﮕﻪ ﻣﺎ ﺟﺎﺭﻭ ﺑﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ؟
آﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯾﻪ ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ آﺷﻐﺎﻝﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟
ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻏﺮﻕ ﻏﺼﻪﻫﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ مشکلاﺗﻢ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ،
ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻡ ﭘﺮ ﺍﺯ آﺷﻐﺎلهاییه ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ...
بله
اینجوریاس😘
#نگاربانو
@negaarbanoo
به خاطر بسپار در دنیای آشفته
دوست داشتنها و عاشق شدنها
کمتر کسی میداند که ارزشِ دوست داشتن ها و ارتباط ها
به عمق آن است نه به طولِ آن
عاشقی هایتان عمیق...
#نیکى_فيروزكوهی
#نگاربانو
@negaarbanoo
#سلام_همسفر
سلام مسافر خوبِ ماه خوبِ خدا !
خدا قوّت ، حال و احوال رمضانیت مستدام و برقرار باشد ، ان شاءالله . امید که توفیق رفیق راهت بوده و از خاکریزهای دلدادگی به دنیا و سیم های خاردار نفس خویش عبور کرده باشی . یادش بخیر ، انگار همین دیروز بود که سفر را با نام مهربانی گرامی ، دیرینه ای دانا و شکیبائی فرزانه آغاز کردیم . در این پرواز جز شکوه و زیبائی ، توانائی و برازندگی و فرمانروایی و شوکت از مهماندار خویش ندیدیم . همه در برابر هیبتش هراسان و از ترسش فرمانبردار بودیم . او را شنوای گلایه ها ، برانگیزنده ی مسافران و بندگشای دربندان دیدیم و دگرگون ساز دل ها ، پزشک قلب ها ، روشنی بخش ضمیرها ، همدم جان ها ، گره گشای اندوه ها و گشایشگر دلتنگی های خود یافتیم . در این مدّت توانستیم تا در هوای پاک آسمان ها ، هوی را ز خویش دور سازیم ؛ کبوتر غمگین و گریزپای ایمان را که از قلب ما گریخته بود ، به پرواز در آورده و پریدن ✈ را از پهنای قلوب خویش 💜❤💚💙 آغاز کنیم . در این سفر ، در جشن مولای کرامت و سخاوت حضرت امام حسن مجتبی "علیه السلام" حضور یافتیم و در معراج رسول رحمت و مهربانی حضرت محمّدبن عبدالله "صلی الله علیه و آله و سلَّم" (که دنیا یتیم آمدنش بود و یتیم رفتنش شد) شادمان شدیم و بر این عروج و صعودی که جز خداوند کریم "جلّّ جلاله الشریف"حضور نداشتند ، غبطه خوردیم . بر آن بودیم که تا آسمان هفتم و عرش برین پرکشیم ؛ امّا افسوس جایگاه والائی یافتیم که حتّی جبریل امین را از حرکت متوقف کرد :
📍اگر یک سر مو فراتر پرم
📍فروغ تجلّی بسوزد پرم
در شهادت مولای عدالت و شجاعت حضرت علی بن ابیطالب "علیه السلام" ( تجسم ایثاری که زیر عبای خوف و خطر خوابید تا ایستایی تمامیت اسلام را رقم زند) به سوگ نشستیم . یادش بخیر ، شب های قدری را که جوشن کبیر خداوند را بر تن کردیم و آن گاه که هزار نام از اسماء الهی را از بطن وجود زمزمه کردیم ؛ خواندیم :
"ای سرور سروران ! برآورنده دعاها ، بلندی بخش جایگاه ها ، سرچشمه ی نیکی ها و درگذرنده از خطاها ! منزّهی تو ، ای کسی که معبودی جز تو نیست . فریادرس ، فریادرس و ما را از آتش برهان ، ای پروردگار من ." دلهایمان آسمانی و چشمهامان بارانی شد...
🔸کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
🔸صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
🔸در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
🔸خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود
همسفر عزیز !
ساعاتی دیگر ، طیّاره ی مسافران پرواز ۱۴۳۹ در حال فرود به زمین است ؛ باید مراقب قلوب آسمانی و دل های ایمانی خویش باشیم . زمین جاذبه های فریبنده ی زیادی دارد ... تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل که مولای متقیان امیر بیان و مومنان فرمود : ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم فانظروا کیف تکونون فیما تستانفون."
هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید.»
غرض از عید نه آن است که از باب جلال
جامه ناز بپوشند به الطاف مزید
ای خوش آن عید کز آن شاه و گدا خوش باشند
که چنین عید سعید است و جز این نیست سعید
طاعاتتان قبول؛ عیدتان مبارک و فرجامتان بخیر . همسفر خویش در پرواز شماره ۱۴۳۹ را حلال فرمائید-
#عباس_محبوبی
#نگاربانو
@negaarbanoo
#سه_گانی
درغیاب ماه،
عید ما بعید،
صورت هلال را که دید؟
#پاییز_رحیمی
#نگاربانو
@negaarbanoo
@marjanemehran_3
#از_پُر_جاذبه_ترین_جاذبه_های_گردشگری_تهران
🔷🔷🔷🔷
پسر عزیزم
مخاطب خاصّ دل نوشته های من
امروز می خواهم یکی از پُر جاااااذبه ترین جاذبه های گردشگری تهران را برایت توصیف کنم.
نمی دانم وقتی که این نوشته را می خوانی چند ساله شدی و لی امروز که برایت می نویسم عید فطر است و کمتر از یکسال است که علیرغم میل باطنی من و پدرت ، وفقط بنابر شرایط پیش آمده ی کاری پدرت،از شهر دوست داشتنی کاشان که اولین شهر محل زندگی مستقلمان بود، به شهر ...تهران ،عزیمت کردیم.
راستش هیچ نقطه ی وابستگی به تهران نداشتم در این مدت، تا به امروز که عید فطرمان در تهران ،بسی مباااارک شد.
چرا که نماز عید را در پرُرررجاااااذبه ترین جاذبه های گردشگری تهران خواندیم و به امامت پُررررر جاااااذبه ترین امام جماعت فعلی دنیا.
✔🔷🔷🔷🔷
بله.مُصَلّی بود و جمعیتی سرشااااار از شور و شوق یک ماه بندگی ویژه با فرصت های ویژه که با شنیدن صدای الله اکبر دللللللنشین نماز عید فطر رهبرشان، شورو شوقشان تبدیل شد به آراااامش همرا ه با شعفی وصف نشدنی در دل، وحتی برخی در چهره و سرازیر شدن اشک هایشان.
به به....
به به...
الحمدلله...
الحمدلله...
اصلا مگر می شود وصف کرد جاذبه ی این جاذبه ی گردشگری تهران را؟؟
پس فقط همین را بگویم که ارزو کردم بزرگتر که شدی، خودت با همت و اراده ی خودت با قلب و دلی سااالم ،این جاذبه ی گردشگری تهران را باااااارها دریابی و با تمام وجودت حس کنی جاذبه ی رهبر مقتدر و پُر ج اذب ه را واین جذبه تورا پیش بَرَد در مسیر عاقبت به خیری ات.ان شاء الله.
و کاش یاریت کنند این گونه جاذبه ها برای یارگیریشان برای اتفاقی بزرگ...
اللهم عجل لولیک الفرج...
#راضیه_ابراهیمی
#خرداد_97
#عید_سعید_فطر
#نگاربانو
@negaarbanoo
#غول_اشتباهات_ما
تا حالا براتون پیش اومده که بعد از چند دهه، تازه به اشتباه بودن یکی از عادت ها یا باورهاتون پی ببرید؟
من خاله ای تقریباً هم سن دارم که در کودکی، در همۀ امور ازش الگو می گرفتم.
این خالۀ تیتیش مامانی، از قضا از کله پاچه متنفر بود و معتقد بود: واقعاً مردم چطور می تونن زبون یا مغز یه موجود دیگه رو بخورن و لذت ببرن؟!
این حرفش چنان در روح وجانم رسوخ کرده بود که همان یک بار که لب به کله پاچه زدم، بالا آوردم و تا سی و هشت سالگی به هیچ وجه به این غذای نفرت انگیز نزدیک نشدم.
تا این که در سی و هشت سالگی، بعد از یکی از آزمایش های بارداری که همسرم باید ناشتا می گرفت، از جلوی کله پاچه ای خیابون فاطمی رد شدیم. طرف مغز کله پاچه رو مثل فیلم های کارتون، در شمایل گنجینه ای طلایی توی ویترین گذاشته بود. خانمم بنده خدا ویار مغز کرد و من به اجبار تن به این ننگ بزرگ دادم و برای این که با لذت بخوره، با احتیاط یک لقمه باهاش همراهی کردم.
ناگهان تمام لذتی که یک مرد بالغ می تونه از یک غذا ببره، یکجا به تمام سلول های لذت در تنم تزریق شد و حتی کف پام هم از چشیدن مغز گوسفند به وجد اومد !!
از اون موقع تا امروز همواره این حسرت رو به دوش می کشم که چطور سی و هشت سال خودم رو از غذایی به این شگفت انگیزی و خوشمزگی محروم کرده بودم.
شما چطور؟
آیا برای شما هم پیش اومده که عادت یا رفتار یا عقیده ای رو به پیروی از دیگران سرلوحۀ زندگی کرده باشید و بعد از سال های متمادی با تجربۀ شخصی به اشتباه بودن آن رویه پی برده باشید؟
#احسان_پرسا
#تجربه_نگاری
#نگاربانو
@negaarbanoo
#ذكر_امروز
زیباترین باغچه را هم بیل بزنم،
کرم در آن پیدا خواهد شد!
دست از زیر و رو کردن
زندگی آدم ها برميدارم !
و به جاي آن محبت به آنها ميدهم.
#نگاربانو
@negaarbanoo
و اما تو!
ای مادر!
ای مادر!
هوا همان چیزی ست که به دور سرت می چرخد
و هنگامی تو می خندی
صاف تر می شود…
#حسین_پناهی
#نگاربانو
@negaarbanoo
مادربزرگم همیشه میگفت آنهایی که برای رسیدن به آرزوهایت بیش از دیگران وقت میگذارند، بیش از دیگران دوستت دارند.
مادربزرگم همیشه میگفت آنهایی که وقتی از آرزوهایت حرف میزنی چشمانشان برق میزند چند نفر بیشتر نیستند.
میگفت این چند نفر مهمترین آدمهای زندگیات هستند...مراقب باش گمشان نکنی.
#مرتضی_قدیمی
#نگاربانو
@negaarbanoo
💠 به جای نابغه، #خوشبخت تربیت کنید!
چندی ست که خانواده ها در این تب و تاب افتاده اند که کودکمان را فلان کلاس و بهمان موسسه ثبت نام کنیم تا نابغه شود و بعد از کلی رفت و آمد نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد.
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد ۸ رقمی را در یک عدد ۵ رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در ۱۵ سالگی لیسانس بگیرد...
آن وقت می تواند درست زندگی کند؟ از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟ اصلا می تواند بخندد؟
✅ کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند.
نیاز دارند که توانایی هایشان را بشناسند و بتوانند آنها را بکار گیرند. حقشان نیست بار آرزوهای از دست رفته ما را به دوش بکشند و کودکی شان فدای خواسته های ما شود.
حقشان این است که مطابق شخصیتشان پرورش داده شوند.
حقشان این است که شاد باشند و از زندگی لذت ببرند
درست كه كودك بايد يكسري آموزش ها ببيند اما نه اينكه تمام وقت خود را صرف اين مساله نمايد!
#اکرم_رحمانی
#نگاربانو
@negaarbanoo
#گیسو_کمند
صدایش میکردند گیسو کمند؛ از بس که موهای بلندش پشت مقنعه دلبری می کرد...
یادم میآید خانم ناظم همیشه دعوایش می کرد. که یا باید موهایش را کوتاه کند یا جمعشان کند...
او هم از ترس از دست دادن موهایش آنها را میبافت و زیر مانتوی سورمه ای رنگ قایمشان می کرد...
کلاس ششم بود که باباجانش دیگر بیدار نشد و
با برادر ناتنی و زن بابایش زندگی می کرد...
از بچه ها شنیده بودم که مادرش را در کودکی از دست داده...
و حالا که کلاس نهم است با چشم های غم بار می گوید خواهر جوانش که مادر کودکی پنج ساله است مرگ مغزی شده و دکترها گفته اند به همسرش بگویید برای اهدای عضو همسرش اقدام کند...
به خودم نگاه می کنم که تنها غصه ام دعواهای الکی با مامان و باباست و وقتی مطابق میلم رفتار نشود خودم را بدبخت ترین آدم جهان میدانم...
کاش مشکل گیسو هم همین ها بود.
امروز خانم ناظم باز گیسو را دعوا کرد که
برود موهایش را کوتاه کند.
او نميداند تنها دلخوشی ای که برای گیسو مانده موهایش است...
#فاطمه_زلفی
#نگاربانو
@negaarbanoo
#اعجوبه_خلقت
زن نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام
رحمت خدا برآن است که تنها یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟
زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو شفا بده.
فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟
زن پاسخ داد: نه!
فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی!
زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی!
سالها گذشت و پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن می گرفت.
پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه
با شما یه جا زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا.
مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم.
و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟
مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟
فرشته گفت: ولی باز هم رحمت خداوند شامل حال تو شده است و می توانی آرزویی بکنی. حال بگو؟ می دانم که بینایی چشمانت را از
خدا می خواهی , درست است؟
زن با اطمینان پاسخ داد: نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد.
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟
فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که خدا گریسته باشد!
زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام
❤️❤️❤️ مادر ❤️❤️❤️
در حال گریستن است...
#شاعرانه
#داستانک
#نگاربانو
@negaarbanoo
#تقلا
اولین گام برای یادگرفتن شنا نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه می گوید:
بپر، خودت را رها کن، زیر آب،
چشم هایت را باز کن. بعد خودت آرام آرام برمیگردی به سطح آب.
شرط اول همان دست و پا نزدن است، گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشه ای نشست. باید بی خیال دست و پا زدن شد. گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به آن،
به زندگی
بی خفگی!!!
#نگاربانو
@negaarbanoo