🌕
#خواندنی | ماه شب پانزدهم
🌻 روایتی از ولادت حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
🌅 چشمم به آسمان بود که آفتاب کی غروب میکند. انگار مشتی منجوق سرخ و کبود بر دامن آسمان پاشیده باشند. ماه، تمام رخ، مروارید درخشان این دامن بود؛ منتظر که تاریکی شب برسد تا پولکافشانی کند. ابرها را سِیر میکردم که رگههای طلایی درخشان خورشید از میان آنها رد میشد. همین وقت بود که در زدند. لبخندی نرم بر صورتم نشست. گفتم حتماً برای سفره افطارم مهمان آمده. در را که باز کردم اما دیدم گمانم اشتباه بوده و خود، مهمانم. خادم امام بود. آمده بود از طرف آقا من را برای افطار دعوت کند. ...
🔻 برای خواندن متن کامل به سایت یا
#نرم_افزار_موبایلی نو+جوان مراجعه کنید👇
🌐
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16612