خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت ┄┅═✾ معنای کلمات ✾═┅┄┈ [ بشد ] از دست برفت [ خوابم بشد از دیده ] خواب از دیده و چشمان من رفت، خوابم نبرد، بیدار ماندم، نتوانستم بخوابم [ فکر جگرسوز ] فکر آزار دهنده، فکری که جگر آدمی را آتش می زند [ منزل ] محل فرود ┄┅═✾ شرح ✾═┅┄┈ بعضی از پدر و مادر های دغدغه مند و مسئول نسبت به فرزندان خود را دیده اید که چقدر بی تاب می شوند وقتی که می بینند فرزندان آنها با هر کسی رفت و آمد می کنند و از همین بابت آتش می گیرند. و حالا حافظ نسبت به روح و قلب خودش چنین حساسیت و احساسی دارد و می گوید: ای دل من! تو کجا هستی؟ سر سفره ی چه کسی باید باشی؟ باید به چه کسانی تعلق داشته باشی؟ حافظ می گوید: این فکر که دل من گِرد کسانی می چرخد که نباید بچرخد، جگر من را آتش می زند، و اصلا خواب از چشمان من ربوده است و قرار و خواب ندارم، همان که بابا طاهر می گفت: نمی‌دانم دلم دیوانهٔ کیست کجا آواره و در خانهٔ کیست و واقعا هم همینطور که اگر ما قدر و قیمت این دل را می دانستیم که چه عظمتی در دستگاه الهی دارد و فردای این عالم تنها متاع ما همین دل است که اگر سالم نباشد، کار ما تمام است، و وقتی می دیدیم که این دل در کجاها می گردد و درباره ی چه چیز هایی فکر و خیال می کند، ما هم بی خواب و بی قرار می شدیم. خوابم بشد از دیده در این فکر جگرسوز خواب از چشمان من رفت چون غرق در این فکر بودم؛ این فکری که جگر سوز و آزار دهنده است، کدام فکر؟ کاغوش که شد منزل آسایش و خوابت وقتی می بینیم که این فکر آغوش چه کسانی شده و چه چیز هایی مایه ی آسایش و قرار‌ تو شده و راحت تو را به خواب می برد، حافظ در یک جایی می گوید: تویی آن گوهرِ پاکیزه که در عالمِ قدس ذکرِ خیرِ تو بُوَد حاصلِ تسبیحِ مَلَک آنقدر خودت را دست کم نگیر و خودت را آنقدر کم نفروش و کم فروشی نکن که مگر این آیه ی قرآن را نشنیدی که خداوند متعال فرمود: وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ وای به حال کم فروشان! تو کسی هستی که در عالم قدس که سراسر پاکی و پاکیزگی است، فرشته ها ذکر خیر تو دارند و از عظمت دل و جان تو یاد می کنند، پس چرا این دل را ظرف هر چیزی قرار می دهی؟ کدام عاقلی ظرف طلا را زباله قرار می دهد؟ ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________