‹ نوࢪالسَّماٰوٰات ›
[ •🌱]∞ 
﴾﷽﴿ • .☔️∞ ‌‌خاطرات‌شھید" محمدرضادهقان‌امیرۍ " قسمت‌بیست‌ودوم📘🍃 • ( چراباسرآمدی!؟.. )😭⛈ • . [ پیکر را که آوردند من نگران بودم که پیکر بی‌سر باشد😭 و به یاد آن حرفی که گفته بود دعا کن من بی‌سر برگردم افتادم و به خودم می‌گفتم حتما الان بدون سر است..😔 وقتی صورتش را دیدم، خیالم راحت شد و در اولین جمله به او گفتم" محمدرضا چرا با سر آمدی؟ "💔 درصورتی که وقتی فرماندهان نحوه‌ی شهادت محمدرضا را توضیح دادند فهمیدیم که محمدرضا واقعا بی‌سر بوده و فقط یک لایه صورتش را آوردند و همانطوری که خودش می‌خواسته شهید شد و فقط صورتش را برای ما آوردند که با دیدن صورتش آرام بگیریم!.. 🙃🍂 ] ☂∞ ‌• . 🌸🌱 السلام‌علیڪ‌یااباعبدالله‌الحسین؏ ☁️✋🏼