☆novel☆
هدایت شده از اینفو و مدارک تبادلات پر جذب ماه بانو💜🦋
سری از روی
#تأسف
تکون داد و چیزی نگفت... کیانا:آرمین
#پسر
خوبیه جانا... چرا
#ردش
می کنی؟ در حالی که به
#ظاهرم
اشاره می کردم گفتم:آرمین به من
#میخوره
؟ کیانا: به جانایی که من می شناختم
#آره
... - کیاناخانم...اون جانا...
#مُرد
! تموم شد... چرا
#فراموشش
نمی کنید؟ با صدای
#بلندتری
گفتم:مشکل شما
#دقیقا
چیه؟؟ مامان قدم برداشت و به من
#نزدیک
شد. نگاهشو به
#چشمام
دوخت و گفت:اون پارچه
#سیاهی
که
#روسرت
می اندازی... مشکل ما
#اونه
! - یعنی با،
#حجاب
مشکلی ندارید؟ + ظاهر خودته...هرطور دوست داری
#بِگَرد
!
#بغضمو
به سختی
#قورت
دادم و زیر لب
#باشه
ای گفتم و به اتاقم برگشتم...
https://eitaa.com/joinchat/1674051752Cb5a857509d