💛🌿💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛 🌿💛 💛 📜 لبخند محوي زد . امیرمهدي – موردي نداره . فقط ... گره کمی بین ابروهاش افتاد . امیرمهدي – شما واقعاً این آهنگا رو گوش می کنین ؟ مگه ایراد داشت ؟ آهنگش که مشکلی نداشت ! من – مگه چش بود ؟ امیرمهدي – من کاري به ریتم آهنگ ندارم . ولی متنش ... لب هاش رو کمی جمع کرد . امیرمهدي – زیادي سبک بود .... سخیف بود ..... هجو بود ... چرا می ذارین گوش و ذهنتون درگیر این آهنگا بشه ؟ اگر یه متن درست داشت حرفی نبود ! بی حواس گفتم . من – وقتی زیادي شادم این آهنگا رو گوش می دم . یا وقتی می خوام برقصم . و وقتی جمله م رو کامل کردم تازه فهمیدم چی گفتم ! و با بهت گفتم . من – اي واي ! و با دست کوبیدم روي دهنم . با ترس نگاهش کردم . یکی نبود بگه دختر عاقل جلوي این آدم از رقص حرف می زنی ؟ خوب الان یه چیزي بهت بگه خوبه ؟ اسم رقصیدن بردي جلوي نامحرم ؟ کی می شد یاد بگیرم هر حرفی رو نباید به زبون آورد ! اونم جلوي آدمی مثل امیرمهدي! منتظر یه عکس العمل توپ ازش بودم . احتمال دادم این دفعه با لگد من رو از خودش دور کنه ولی نه تنها کاري نکرد ، بلکه بدون تغییري در صورتش بحث رو عوض کرد . امیرمهدي – چند روز دیگه ماه رمضونه . روزه می گیرین ؟ وحس کردم اینجوري ، با عوض کردن مسیر صحبت می خواد حرفم رو نشنیده بگیره ! پس تصمیم گرفتم با جواب دادن به حرفش ، بحث قبل رو پشت گذر زمان دفن کنم . من – تا حالا روزه نگرفتم 💛 🌿💛 💛🌿💛 🌿💛🌿💛 💛🌿💛🌿💛 🌿💛🌿💛