آنچه نادیده‌است یکجا دیده زین‌العابدین ابر غم بر پیکرش باریده زین‌العابدین سال‌ها در محضر قرآن تلمذ کرده بود دید قران را ز هم پاشیده زین‌العابدین ظهر عاشورا که آمد بانگ ادرک یا اخا عشق را از علقمه فهمیده زین‌العابدین آیه آیه ریخت وقتی اربااربا مصحفش از زمین و آسمان رنجیده زین‌العابدین تاکه پرپرگشت یک آلاله بردستان شمس بر زمین افتاده و نالیده زین‌العابدین تا که قرآن بر سر نی رفت و دنیاتارشد سوی یثرب بافغان چرخیده زین‌العابدین یا محمد! تیغ،جای بوسه‌هایت راشکافت وین رگ خونبار را بوسیده زین‌العابدین 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)