eitaa logo
اشعار ام‌البنین بهرامی (ام.خزان)
2.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
457 ویدیو
1 فایل
ام‌البنین بهرامی - شاعر - دارای ۱۱ اثر چاپ شده در ایتا: https://eitaa.com/omolbaninbahrami در سروش: https://splus.ir/omolbaninbahrami
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹هفتم تیر سالروز شهادت مظلومانه آیت الله دکتر بهشتی ویاران با وفایش گرامیباد 🌹@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
⚫️ فضیلت شعر سرودن برای سیدالشهدا سلام الله علیها ▪️ابوهارون مکفوف از امام صادق ( سلام الله علیه) نقل می کند که به او فرمود:«ای ابوهارون!شعری درباره امام حسین ( سلام الله علیه ) بسرای» وی چنین کرد و امام گریست.فرمود که برایم همانگونه بسرای که خود می سرایید. وی چنین سرود : از مزار حسین بگذر و به استخوان های پاکش خطاب کن....... امام گریست و فرمود که باز هم بخوان.ابوهارون قصیده دیگری خواند و امام بازهم گریست و صدای گریه از درون خانه هم به گوش رسید.چون وی از شعر خواندن فارغ شد امام فرمود: «ای ابوهارون! هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و ده نفر را بگریاند،بهشت برایش واجب گردد، و هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و پنج نفر را بگریاند بهشت برایش واجب گردد، هر که برای حسین شعری سراید و خود بگرید و یک نفر را بگریاند ،بهشت برایش واجب گردد.........» 📚کامل الزیارات:۱۰۴-۱۰۶ 📚ثواب الاعمال:۸۴ 📚مثیر الاحزان:۶۴ 🌹@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
شد داغ مانده بر دل و جان، بی‌برادری بغض عیان و درد نهان، بی‌برادری هر شب به یاد قافله سالار، بر دلم بنشسته تیر تیز کمان، بی‌برادری هر شب به خیمه، یاد علمدار می‌شود اشک روان هر دو جهان، بی‌برادری گویند صبر، نام دگر بود از آن من بشکسته کوه صبر زمان، بی‌برادری در کوچه‌های شام، به داغ دل خیام شد داغ‌تر ز زخم زبان، بی‌برادری دستان من اسیر طناب است و قامتم خم گشت و مانده داغ عیان، بی‌برادری هر گوشه‌ای ز هجر تو پیچید در سرم نجوای تلخ پیر و جوان، بی‌برادری هستم چو کوه صبر، ولی درد هجر تو چون آتشی‌است شعله زنان ، بی‌برادری عمریست قصه‌ی دل من جز غمت نبود چون زخم کهنه مانده به جان، بی‌برادری 🌹@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌ 🗯 روضه‌خوانی شهید رئیسی برای حضرت عباس علیه‌السلام 🌹@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
خون خدا چون رود جاری شد در دشت سرخ نینوا آنروز وقتی که غارت گشت پیراهن شد کربلا در کربلا آنروز هفت آسمان عمریست با اندوه شد مرکب پیراهنی خونین رفته است با بال ملائک از آتشفشان گلشنی خونین هر سوی آری غنچه‌ای عطشان چشم انتظار پیرهن مانده یعقوب در کنعان به هجران و یوسف بسی دور از وطن مانده یونس میان بطن ماهی هم دلداده‌ی پیراهن ارباب پیراهنی کز بوی شیرینش کنج خرابه کودکی شد خواب پیراهنی کز دیدنش آدم شد توبه کار و عاقبت تسلیم از عرش نازل گشت پیراهن آتش گلستان شد به ابراهیم آتش ولی می دید در میدان بوسید جسم بی کفن زینب تا روز محشر در همه عالم شد روضه خوان پیرهن زینب 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)
آخرین وداع خواهر سلامِ تیر و عطش بر گلوی خسته رسید سلام آهِ جگر، بر سر شکسته رسید غریبیِ حرم و آتش و تنی صد چاک صدای گریه‌ی طفلان و خواهری برخاک صدای آه رباب است و لاله‌اش پرپر به روی سینه‌ی خود می‌زند ز غم، مادر به روی دست، علی‌اکبر است و اعجازش که سوخت، قلب حسین از شکوه پروازش ببین به چشم پر آبش، که داغ، سنگین‌است هزار سینه پر از کینه‌های دیرین‌است برادرم تو نرو، خانه بی‌چراغ مکن به قلب خواهر مهجور خویش، داغ‌مکن برادرم تو بمان، سایه‌بانِ کوفه و شام! مرو که بی‌تو غریب است، دشت نا آرام نسوز جان مرا باز ازین جدایی سخت که بی‌تو نیست مرا هیچ، جزسیاهی‌بخت برادرم تو نرو، لحظه‌ای درنگ گذار وَ بر رمیده‌ دلم، سایه‌ای زِ مهر بیار هنوز داغ‌ تو بر شانه‌ای که حامل نیست شکسته قلب من و ماه، بی‌تو کامل نیست اگر تو داغ شوی، در حرم قیامت چیست؟ چه خواهری دلش از داغ‌تو سلامت زیست؟ نگاه کن به دل خیمه‌ها، غریب و سیاه نوای ناله‌ی طفلان و شعله ها جانکاه قسم به اشک یتیمان و آه‌های شبم مرو، که بعد تو من زنده در لهیب تبم نگاه کن به دل زار و چشم زینب خود به ذوالفقار پر از آه و خشم زینب خود به هر طرف بنگر، موسم جدایی شد شکفته بر جگرم خار بی‌وفایی شد و این وداع چه تلخ است، عاشقانه شده که بی‌برادری و درد، شاعرانه شده تو می‌روی و دل کاروان پر از خون است و چشم خواهرت از غربت تو گلگون است نگاه زینب مضطر به آسمان مانده میان خیمه، غریبی، به دوش‌مان مانده سراغ ماه نیامد ز شام وحشت و شب دلی رمیده شد و ماند بی‌پناه و سبب به زیر پرچم خون، زخم دل چه نایاب است صدای ناله‌ی زینب چقدر بی‌تاب است چگونه بغض، دلش را به دام اشک آورد؟ چگونه تیر، دلش را به کام مشک آورد؟ خزان غربت تو در غبار صحرا ماند گلوی سوخته‌ات در حصار صحرا ماند شکوه عمه‌ی سادات در حرم پیچید نوای ضجه و هیهات در حرم پیچید به دشت، آه جنون از رباب می‌آمد ندای شرم، ز سقا و آب می‌آمد صدای زینب و ناله، کنار پیکر تو چه سخت بود نشستن چنین برابر تو ببین حسین! چه خون شد، میانِ قتل‌گهت زمینیان همه گریان ز داغ پر زدنت به زیر نیزه و شمشیر، پیکرت پاره خمیده قامت زینب وَ خیمه آواره میان خیمه نشسته‌ست دختری تنها میان شعله‌ی داغ و عطش، دلش دریا تو رفتی و همه جا داغ و درد و آه شده دل صغیر یتیمان، چه بی پناه شده تو رفتی و دل شب در سکوت، غلطان شد سرشک سوخته بر گونه‌ها نمایان شد به نیزه رفت سرت، راه کاروان سخت است به چشم دخترکت، رنج بی‌امان سخت است قسم به خون جوانان، قسم به آه رباب که تا ابد نهراسد دل از هجوم عذاب تو زنده‌ای به دلِ شعله‌های سوزِ بلا که آسمان به زمین می رسانده غم‌ها را و زینب است که با آه و صبر، دمساز است دلش چو کاسه ی خون و لبش به اعجاز است سپاه ظلمت شب را دگر شکسته سحر شکوه عشق ندا داده است، وقت خطر نه موج حادثه و نه شرار آتش و خار نه تیر، نه عطش از ما گرفته صبر و قرار به داغ پیکر تو، کوه اگر ز جا برخاست ز شعله‌ی دل من شعله‌ی زمان پیداست قسم به خون تو ذبح القفا، برادر من! که بعد هجر تو نشکسته‌ عزم و باور من زخون پاک تو این دشت، راهی دریاست و از قیام تو، فردا هزار عاشوراست تو گر چه رفتی و این دشت، پر مصیبت شد به خون توست که دنیا پر از حقیقت شد به یاد پرچم سرخت، میان کون و مکان قیام سبز تو هرگز نمی‌شود پایان 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
یک نفر رفت که درحادثه جایش باقیست پای اروند عجب صوت و نوایش باقیست اربعین فاصله یِ بین نجف ، کرب و بلا هر عمودی بِرِسی، ردّ ِ دو پایش باقیست 🌹@omolbaninbahrami کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)
خرابه‌ی روضه‌خوان در دلِ ویرانه‌های شام، آهی بود و بس گوشه‌ای از آسمان، خیره نگاهی بود و بس دختری زخمیِ خار و داغ بابا بر دلش در دل شب، بی‌پناهی، بی‌پناهی بود و بس گریه می‌کرد و خرابه، روضه‌خوان قامتش در گلویش ناله‌ی سردی، گواهی بود و بس خاک، بستر گشت و سنگی آشنای اشک شد زندگی در چشم او تصویرِ چاهی بود و بس گاه می‌خندید با یادِ رُخِ بابای خویش گاه تنها بغض‌حسرت، تکیه‌گاهی بود و بس ناله‌ی او، نغمه‌ی بی‌مرزِ هر آیینه شد خاک شام از اشک او آیینه‌گاهی بود و بس کودکی رنجور و نالان، آسمانی شد ولی مرقدش‌درچشم‌دنیا، خاکِ راهی بود و بس 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
به سوی کربلا دل‌ها روان است پی هر زائر اشکی بی‌امان است جهان فریاد می‌آرد در این روز: "حسین آقای قلب عاشقان است" 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
نسیم کربلا عطر جنان است هوای خیمه‌ها آرام جان است و تا روز ابد جاری‌ست بر لب: "حسین‌ آقای‌ قلب‌ عاشقان است" 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
خادم زوار حسین(ع) در کوی تو از شوق، دلم پرپر شد از مهر تو جام چشم من ساغر شد هر صبح که زائر از حرم می‌آمد قلبم ز غم دوری تو مضطر شد از بوی حریم تو مشامم خوشبوست هر لحظه‌ جهان من پر از عنبر شد با اشکِ وداع زائران غمگینم در سایه‌ی پرچمت غمم کمتر شد با نانِ حلالی که به زائر دادم رزقم ز دعای دلِ او گوهر شد هر قطره‌ی چایی که به زائر دادم چون زمزمِ عشق، مایه‌ی باور شد انگار که در صحن تو هستم هر روز این عشق، میان سینه‌ام معبر شد شد موسم اربعین، زمین گُل رویید دنیا همه با یاد تو خوش منظر شد من خادم زوار تو هستم، آقا این عزّت از آنِ دلِ خاکستر شد 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)
زبان حال جاماندگان اربعین حسینی: شد موسم اربعین، جهانم لرزید پایم به حرم نرفت و جانم لرزید در حسرت آن ضریح، تا آخر عمر هم دست و دل و هم استخوانم لرزید 🌷@omolbaninbahrami کانال (ام.خزان)